آغاز عصر جدید حضور خودروهای چینی در بازار ایران؟
در این بین، برخی معتقدند خودروسازان اروپایی از جمله رنو و پژو گزینههای مناسبی برای مشارکت هستند و میتوان در کنار آنها با برندهای معتبر دیگری نیز دست همکاری داد. در مقابل اما برخی نیز بر این باورند که ماه عسل اروپاییها در خودروسازی ایران با توجه به بدعهدیها و البته خساستشان در انتقال دانش فنی و تکنولوژی به پایان رسیده و نوبت شرقیها است.
به گزارش خودروتک به نقل از دنیای اقتصاد ، «غرب»، «شرق» یا ترکیبی از هر دو؟ کدام گزینه میتواند شراکتی سازنده، استراتژیک و البته پایدار را برای خودروسازی ایران در فردای روز لغو تحریمها به ارمغان آورد؟ خودروسازی ایران این روزها همچنان گرفتار تحریم است و همکاریهای بینالمللیاش افتی شدید داشته، با این حال خیلیها معتقدند از همین حالا باید برای روزگار لغو تحریم برنامهریزی و و استراتژی مربوط به شرکای خارجی را تدوین کرد.
منظور آنها از خودروسازان شرقی، بیشتر چینیها هستند که با وجود نوظهور بودنشان (نسبت به غربیها و برخی خودروسازان معتبر آسیایی)، روندی رو به رشد را در این سالها طی کردهاند. همکاری عمیق و استراتژیک میان خودروسازی ایران و چین قرار بود اواسط دهه 80 شکل بگیرد، منتها در آن زمان چینیها جایگاه فعلی را در خودروسازی نداشتند و کمتر کسی روی آنها بهعنوان شریکی آیندهدار حساب میکرد و از همین رو آن همکاری شکل نگرفت.
حالا اما با گذشت نزدیک به 15 سال، خودروسازی چین رنگ و رویی دیگر به خود گرفته که شاید حتی شراکت با آن به راحتی گذشته نباشد. با این حال، برخی معتقدند با توجه به مسائلی مانند بدعهدی خودروسازان به اصطلاح غربی، روابط استراتژیک ایران و چین و همچنین آینده امیدوارکننده صنعت خودروی چین، این کشور میتواند شریک استراتژیک جدید خودروسازی ایران در پساتحریم باشد.
چین جایگزین غربیها؟
با توجه به تجربه پسابرجام، حالا این پرسش پیش آمده که آینده مشارکتهای بینالمللی خودروسازی ایران (در دورانی که تحریمها لغو شوند) چگونه خواهد بود؟ آیا باز هم قرار است اروپاییها بازیگر اصلی در فصل جدید همکاریهای خارجی باشند یا این بار چینیها نقش اول را خواهند گرفت؟ با در نظر گرفتن ماجراهایی که در دوران پسابرجام رخ داد، احتمالا نگاه ارکان خودروسازی و همچنین افکار عمومی نیز به همکاری با خودروسازان غربی (حداقل آنها که عهدشکنی کردند) تغییر کرده است.
این تغییر نگاه بیشتر از آن جهت است که با توجه به دبل اروپاییها در زیر پا گذاشتن قراردادهای خود با خودروسازان ایرانی (یکبار در تحریمهای اولیه و دیگری در تحریمهای دو سال پیش)، امکان هت تریک آنها در عهدشکنی نیز هست. به عبارت بهتر، بیم آن میرود که اگر روزی روزگاری تحریمها لغو و امثال پژو و رنو به ایران بازگشتند، باز هم در اثر تحریمی دیگر، چمدانهایشان را ببندند و بروند. به هر حال اروپاییها خواسته یا ناخواسته معمولا پیرو سیاستهای آمریکا در قبال ایران هستند و این اتفاق در جریان تحریمهای دهه 90 رخ داد. از همین رو برخی معتقدند شاید نوبت به شرقیها به خصوص چینیها رسیده تا آنها هم شانس خود را برای تبدیل شدن به شرکای استراتژیک خودروسازی ایران امتحان کنند.
اتفاقا طی چند وقت اخیر که موضوع همکاری جامع 25 ساله ایران و چین مطرح شده، بیش از پیش درباره تغییر رویکرد صنعت خودروی کشور از «غرب» به «شرق» صحبت به میان میآید. هرچند احتمالا بخش اعظم مشتریان ایرانی نگاه مثبتی به خودروسازی چین ندارد، اما برخی نیز معتقدند با توجه به تغییر و تحولات بزرگی که چینیها بهویژه طی یک دهه اخیر در صنعت خودرو داشتهاند، میتوان روی آنها بهعنوان شریکی استراتژیک و جایگزین برندهای اروپایی حساب کرد. اینکه چینیها میتوانند شریک استراتژیک آینده خودروسازی ایران باشند، از چند موضوع سرچشمه میگیرد. نخست آنکه خودروسازی چین دیگر آن صنعت کاملا وابسته و نوپای 10 سال پیش نیست و حالا برای خود سری از میان سرها درآورده است. نکته بسیار مهم درباره خودروسازی چین، مشارکت عمیق و پایدار با بزرگان صنعت خودروی جهان است که چینیها را از قالب کارآموزانی نابلد خارج کرده و هیچ بعید نیست در آیندهای نه چندان دور، آنها خود به درجه استادی در خودروسازی برسند.
در حال حاضر بسیاری از بزرگان خودروسازی از تویوتا و نیسان و جنرال موتورز گرفته تا پژو و رنو و حتی تسلا، همه و همه در چین حضور دارند و در عوض بازار و نیروی کار ارزانی که در اختیار گرفتهاند، چینیها را آموزش نیز میدهند. بسیاری از خودروسازان چینی حتی همانها که در ایران نیز حضور داشته یا دارند، در مشارکت با برندهای معتبر صنعت خودروی جهان هستند و نزد آنها مشق تکنولوژی و طراحی و کیفیت و... میکنند.
برخی خودروسازان چینی حتی پا را فراتر گذاشته و سودای صادرات محصولات برقی به بازارهای اروپایی و آمریکا را در سر میپرورانند. در واقع چینیها به نوعی با تکنولوژیهای جدید و آتی خودروسازی همسو شدهاند و تقریبا پا به پای بزرگان حرکت میکنند و این موضوع نوید آیندهای درخشان را برای چشم بادامیها در خودروسازی میدهد. با توجه به رویکردی که چینیها در خودروسازی دارند، برخی معتقدند نگاه ایران به همکاریهای خودرویی با آنها باید درازمدت و با در نظر گرفتن آینده امیدوارکنندهشان باشد.
به اعتقاد آنها، خودروسازان غربی بهویژه فرانسویها امتحان خود را پس داده و به دلیل عهدشکنیهای شان قابل اعتماد نیستند. آنها این را هم میگویند که ضریب همکاریهای عمیق و استراتژیک میان خودروسازان ایرانی و اروپایی ضعیف بوده و منهای ماجرای پلت فرم مشترک X90 (که البته آن نیز خالی از حواشی نبود)، اتفاق خاص دیگری در این مورد رخ نداده است. نکته دیگری که موافقان تغییر رویکرد خودروسازی ایران از «غرب» به «شرق» مطرح میکنند، این است که چینیها همزمان با بزرگان خودروسازی به سراغ تکنولوژیهای جدید از جمله محصولات برقی و هیبریدی رفتهاند و این موضوع میتواند صنعت خودرو کشور را در صورت آغاز یک همکاری عمیق و استراتژیک با آنها، سالها جلو بیندازد. در کنار اینها از قصد ایران و چین برای همکاری جامع 25 ساله نیز نباید غافل شد، چه آنکه این موضوع میتواند محرکی جدی برای روابط استراتژیک دو طرف در حوزه خودروسازی باشد.