جدال خودروی آمریکایی جدید با آلمانی قدیمی
موتور تنفس طبیعی V8 و آرایش دیفرانسیل عقب، جعبه دنده دستی و هندلینگ سنتی… این روزها تنها یک خودرو با چنین مشخصاتی تولید میشود. شورولت۲۰۱۵ SSکه به صورت کاملا مشخصی ما را به یاد بام و M5 نسل سوم میاندازد. سوال اصلی این است که آیا این کپی آمریکایی بام و با ۱۲ سال اختلاف سنی نسبت به حریف آلمانی خود، میتواند در عمل هم به خوبی آن باشد یا نه؟
به گزارش خودروتک، کوههای تامالپیس که در نزدیکی سان فرانسیسکو قرار دارند. همیشه یک حال و هوای پاییزی را به شما القا میکنند. شاخه و برگهای پخش شده در کف جاده، به همراه مه صبح گاهی یادآور جاده چالوس خودمان است (در متن اصلی به کشور ولز اشاره شده است) گرچه به نظر جای مناسبی برای ۲ سدان قدرتمند، محور متحرک عقب نباشد. اما مسئلهای نیست، ما دو عدد سدان با چنین مشخصاتی را به این جاده آوردهایم!
در گوشهای شورولت SS مدل ۲۰۱۵ پارک شده و مجهز به یک جعبه دنده ۶ سرعته دستی است. در کنارش بام و M5 مدل ۲۰۰۳ قرار دارد. که با رنگ قرمزChiaretto و پوشش داخلی تمام چرم کاراملی رنگ، ما را مجذب خود ساخته. رنگ بدنه این دو سدان بزرگ، از منظر عکاسی بسیار زیبا جلوه میکند. واقعا ترکیب رنگ مشکی و قرمز (زرشکی کمرنگ) بسیار عالی از آب در آمده و تمام همکاران ما از هماهنگی بصری و زیبایی این دو خودرو متحیر شدهاند.
یکی از دوستان میگوید؛ بام و بسیار باشکوه است. شاید این مدل بهترین بیام وای باشد که تا به حال ساخته شده… این خودرو را از کسی قرض کردهایم که به احتمال زیاد میتواند یک قاره کوچک را با محصولات باواریا نشان پر کند، صاحب این خودرو یک کلکسیونر بیام دابلیو است و انتظار داریم که خودرو خودش را در شرایط مطلوبی نگه داشته باشد. مسیر حرکت ما از جاده ایالتی شماره یک کالیفرنیا شروع و به سمت منطقه تامالپیس ادامه خواهد یافت. به امید فرار از مه و حال و هوای بارانی، به جاده خط ساحلی اقیانوس آرام میرویم. کلید M5 بسیار ظاهر از مد افتادهای دارد و وقتی که آن را در دستم گرفتم به این معناست که نوبت من برای رانندگی با آن فرا رسیده…
بام و M5
مدت مدیدی از نشستنم بر صندلی فراری ۵۷۵M مارانللو نمیگذرد، اما متقاعد شدهام که هر قسمت از بام و M5 در مقابل این فراری هم سن و سال بسیار مجلل تر است. موقعیت صندلی بسیار عالی است. گرچه این صندلیها قبل از این که اتومبیل را روشن کنیم دوباره به حالت پیش فرض برگشته اند و نیاز به تنظیم مجدد دارند.
اما رانندگی با آن چگونه است؟ متاسفانه فرمان اصلا به معنای واقعی کلمه تند و تیز عمل نمی کند. جعبه فرمان به صورت واضحی دچار مشکل شده است. گیربکس بسیار بریده بریده عمل میکند و قطعا حال و هوای اولین روزهای به دنیا آمدنش را ندارد. یک دیوار بسیار عظیمی از کم فرمانی در سرعتهای پایین وجود دارد که در هر شرایطی با آن مواجه میشوید. ترکشن کنترل دائما در حال جلوگیری از فشار بیشتر بر تایرهای عقبی است تا خدایی نکرده دچار هرزگردی نشود. در مسیر پر پیچ و خم جاده به صورت ناامید کنندهای از شورولت عقب میافتم. با خاموش کردن سیستم کنترل ثبات و روشن کردن دکمه اسپرت. تنها یک تلنگر کوچک به اتومبیل زده میشود. اگر صادقانه بخواهم بگوییم. M5 که ما قرض گرفته ایم مجهز به لاستیکهای بسیار کهنهای است و در نهایت فکر کنم که رانندگی پرفشار در حد ۷، ۸ مایل، برای بام و با این تایرها نعمتی باشد، بعد از آن احتمالا این تایرهای کهنه تکه تکه و نابود خواهند شد.
اما با خاموش کردن تمامی تجهیزات الکترونیکی بام و. دیفرانسیال محدود کننده گشتاور به صورت جادویی شروع به کار میکند. به صورت عجیبی بام و خود را جمع و جور میکند و حضورش را در میدان نبرد اعلام میکند. ضریب دندههای گیربکس کوتاه شده به نظر میرسند. سیستم تعلیق تازه شروع به کار میکند و وزن بام و را به صورت اصولی مدیریت میکند. واقعا تعادل این اتومبیل پس از ۱۲ سال کار کردن مثال زدنی است. پاسخ دریچه گاز چطور است؟ فوق العاده حساس و ترسناک! در واقع حتی زودتر از این که واقعا گاز را فشار دهید، مسیر هوا باز شده و اتومبیل تخت گاز میشود. هیچ چیز در دنیا نرم تر از این موتورهای V8 با دنده فلایول سبک، کار نمی کند. این موتور فوق العاده زیبا دور میخورد و به سرعت و شکوه قدرت را به چرخها تزریق میکند. موتور ۸ سیلندر این بام و صدای بلندی ندارد. فقط صدایی خالص و اصیل را برای شما به ارمغان میآورند. بارها و بارها دور موتور را به بالای ۷۰۰۰rpm میبرم و از نحوه رفتار آن لذت میبرم. شلاغ زدن هایم بدون پاسخ نمی ماند و مجموعه رفتارهای موتور عالی است. موتورهایی با کارکرد دور بالاتر از این را فراموش کنید. موتورهای ۶ سیلندر با بوست فراوان توربوشارژ، یا حتی موتور بام وهای امروزی را هم از یاد ببرید. موتور V8 این ماشین با کد S62 روح بزرگی دارد، این موتوری است که من دوست دارم زیر کاپوت هر بام وای در دنیا ببینم.
اما تنها موتور و دیفرانسیال و شاسی آن دوست داشتنی نیست. انسجام این مجموعه فوت کوزه گری بام و در طراحی M5 است که بسیار عالی و رویایی از کار در آمده. در واقع شما در حین خروچ از پیچ با یک اتومبیل دف عقب، یک بیش فرمانی نسبتا کوچک میخواهید و بام و به صورت تمام کمال چنین واکنشی را در اختیار شما میگذارد. هندلینگ بام و در این جادهها بسیار عالی است. می توان گفت که به غیر از سیستم ناوبری قدیمی، بقیه وسایل این ماشین میتوانستند همچنان حتی تا امروز تولید شوند.
شاید جواب دادن به این سوال که چرا این دو اتومبیل را برای تست انتخاب کرده ایم. تبدیل به یک چالش اساسی برای ما بشود. بیام و M5 با کد اتاق E39 در بین سالهای ۹۸تا۲۰۰۳ میلادی تولید شده است. در این دوران بام و تبدیل به یک برند پر قدرت با تکنولوژی بسیار بالا و ظاهر خاص و منحصر به فرد تبدیل شده بود. در واقع به صورت ایدئولوژیک این اتومبیل آمده بود تا با تمرکز بر روی رانندگی حرفه ای، به همراه قدرت و خشم بسیار زیاد موتور قدرتمند، زاویهای تازه از یک سدان خانوادگی اسپرت و لوکس را معرفی کند. E39 از اول هم قرار نبود تنها یک سدان چهار درب معمولی باشد.
موتور در نظر گرفته شده برای این بام و مدل V8 چهار سوپاپه و مجهز به سیستم زمان بندی متغیر سوپاپ برای هر چهار میل بادامک است. این سیستم در موتور V12 مک لارن F1 هم وجود داشته است. سیستمهای الکترومغناطیسی از پیشرفته ترین سیستمهای زمان خود بودند که در این خودرو به کار گرفته شدند. کنترل کننده نیروی شتاب جانبی وارد شده به بدنه و روغن کاری نیمه خشک از دیگر مشخصات این موتور است. قدرت ۳۹۴ اسب بخاری به صورت مستقیم توانایی رقابت با موتور فراری ۳۶۰ مودنا را دارا است.
شورولت SS 2015
یک نکته مهم و جالب این است که در واقع شاسیهای کار شده بر روی این دو اتومبیل توسط یک نفر طراحی و ساخته شده اند. زمانی که شرکت GM دستور ساخت پونتیاک G8 GXP را با موتور و گیربکس و تعلیق شورولت کوروت صادر میکند. نتیجه کار خودرویی میشود که با ابعاد و هندسه خاص تعلیق، به صورت عجیبی یادآور بام وهای سری ۵ M5 است، اما این شباهت واقعا تصادفی نبوده. در کشور استرالیا پونتیاک G8 با مارک هولدن کومودر عرضه میشده است. جایی که مهندسان GM به صورت مستقیم باید در بازار فروش با بام و رقابت میکردند. برای همین تعداد انگشت شمار افرادی که در توسعه و ساخت E39 دست داشته اند. برای ساخت شاسی جدید G8 توسط جنرال موتورز استخدام شدند. پیتر هاننبرگر یکی از این افراد است که سنگ بنای G8، کومودور و در واقع همین SS مورد آزمایش را گذاشته است. البته پس از شلیک شدن تیر خلاص بر سر شرکت پونیتاک در سال ۲۰۰۹، حالا جای خالی یک سدان واقعی که توانایی رقابت با بام وهای سری ۵ تیون شده را داشته باشد در سبد محصولات GM کاملا محسوس به نظر میرسد، البته اگر از محصولات لوکس و اسپرت کادیلاک در این کلاس چشم پوشی کنیم.
شورولت SS با همان معماری مدلهای کومودور وارد بازار آمریکا شده است. این شاسی اشتراکاتی هم با مدل شورولت کاماور دارد. موتور ۶٫۲ لیتری LS3 V8 توانایی تولید ۴۱۵ اسب بخار قدرت و ۴۱۵ lb-ft گشتاور را داراست. وزن ماشین در حدود ۱۸۰۰ کیلوگرم است و به صورت استاندارد از دیفرانسیل لغزش محدود بهره میگیرد.
استفاده از سیستم تعلیق مغناطیسی که قبلا در کوروت C7 مشاهده کرده بودیم. از نشانههای مدرن بودن این محصول شورولت است. جعبه دنده ۶ سرعته دستی با ضریب اکسل ۳٫۷۰، به صورت استاندارد بر روی SS سوار شده است و البته مهم ترین نکته این که، در سال ۲۰۱۵ شما شاید یک اتومبیل دنده دستی با ظرفیت پنج نفر و مجهز به یک موتور تنفس طبیعی ۸ سیلندر قدرتمند را هرگز پیدا نخواهید کرد، در واقع چنین اتومبیلی، آخرین بازمانده از نسل رویایی ماشینهای لذت بخش، خانوادگی و البته پر مصرف است که هنوز در دنیای پاک و سبز کنونی منقرض نشده است، اما سوال این است که آیا این شورولت آمده تا وارث تاج و تخت E39 بزرگ باشد؟!
حدود ۳۰ ثانیه پس از آنکه دکمه ignition یا همان استارت را فشار میدهم. یک برن اوت بشدت طولانی و قدرتمند را با شورولت تجربه کردیم. واقعا زجه زدنهای موتورهای اسمال بلاک GM از هر چیزی بهتر است. گرچه سواری با این ماشین مشکلاتی نیز دارد. در مقابل M5 به مانند یک ماشین لیموزین جلوه میکند. ستونهای پهن، صندوق بسیار بزرگ و کاپوت کشیده شده که از پشت فرمان به نظر تا خط افق ادامه پیدا میکند. در عقب هم ماجرای زاویه دید تعریفی ندارد و با وجود یک اسپویلر که بر روی درب صندوق نصب شده است، تقریبا دید مناسبی از پشت خودرو ندارید که البته برای چنین خودرو سریعی، مسئله چندان مهمی هم نیست.
جایگاه صندلی راننده در شورولت SS بالاتر از بام و است و بنابراین احساس تان پشت فرمان کمی از حال و هوای اسپرت و تو دست بام و فاصله دارد. وجود کمک فنرهای جدید باعث میشود به راحتی جادهها را در نوردید و تنها نیروی وارد شده با اتاق در حد یک ماساژ آرام تایلندی لذت بخش است!
دریچه گاز پس از فشرده شدن پدال گاز شما را در شتاب غوطه ور خواهد کرد. موتور ۶٫۲ لیتری یک حس و حال نوین را برای شما به ارمغان میآورد. چیزی که در دیگر اتومیبلها پیدا نخواهید کرد. حداکثر قدرت در حدود دور ۶۰۰۰ rpm بدست میآید. اما تا به مرز ۵۹۰۰ رسیدن دنده را سبک کنید. گشتاور در تمام دورها احساس میشود و حضورش را فریاد میکشد. تجربه شتاب گیری بسیار منحصر به فرد است و از تکرار آن سیر نمی شوید.
خدای من، به خوبی فکر کنید. پدال سنگین و و توپر گاز را فشار دهید. طنین حرکت چرخ دندههای گیربکس ۶ سرعته و هماهنگی بسیار عالیش یک رانندگی لذت بخش را به همراه میآورد. اگر قصد دارید با پدال گاز بیش از حد باز یکنید. مطمئن باشید پاوراسلایدهای بلند بالا تنها پاسخ SS به شما خواهد بود.
رانندگی روزمره
در بزرگراه، به راحتی به مرز حداکثر سرعت آن میرسید. شوی بسیار بزرگ تر از بام و احساس میشود، اما کنترل و هندلینگ آن چیزی از بام و کم ندارد. دقت فرمان و ترمز دهیهای ناگهانی در اتوبان بسیار عالی است و این مسئله باعث اعتماد شما به اتومبیل تحت هر شرایطی خواهد شد. حتی موقعی که دنده اشتباهی به اتومبیل بدهید. شوی با کمک ترمز و دریچه گاز بسیار دقیق و ظریف خود، اجازه جبران اشتباه را به شما میدهد. اما همه این مسائل در عین وزن تقریبا ۲ تنی شوی بدست آمده است. فرقی نمی کند که آن را یک محصول آمریکایی یا استرالیای بدانیم. اما باور کنید که شوی در جادهها بسیار درخشان و عالی به نظر میرسد.
در پایان باید عرض کنیم که شوی نمی تواند تاج و تخت بام و را برباید. منظور ما این نیست که نمی تواند به هیجانی بودن بام و باشد. بلکه بحث اصلی مسئله تورم است. قیمت SS در حدود نصف بام و M5های امروزی است، اما حتی با این مزیت قیمتی بازهم نمی تواند در مقابل M5 2015 با آن قابلیتهای عجیب غریبش سر بلند کند. همه چیز M5 E39 در ظرافت کار خلاصه میشود، اما SS پاسخ قدرتمند تر و کنترل نشده تری را عرض میکند. گرچه باید اعتراف کرد که هر دو یک دینامیت مادام العمر هستند و تجربه فوق العادهای را برای سرنشینان خود به ارمغان میآورند.
بام و ثابت کرد که حتی بعد از گذشت ۱۲ سال با دارا بودن صندلیهای چرمی و وزن بسیار بالا هم میتواند یک وسیله ارزشمند و لذت بخش باشد. فرمول موتور V8 تنفس طبیعی به همراه جعبه دنده دستی و محور متحرک عقب را شورولت همچنان ادامه میدهد. احتمالا تا روزی که مشتریانی برای چنین محصولی وجود داشته باشند، شوی به تولید این مدل شاخص و ویژه ادامه خواهد داد. گرچه شمار تولیدات و تیراژ SS چندان زیاد نیست. شاید سالی در حدود ۲۵۰۰ دستگاه که در دنیای امروزی رقم بالایی نیست. بنابراین احتمال میدهیم که همزمان با توقف فروش محصولات برند هولدن، همین عاقبت به سراغ SS نیز بیاید، در واقع تولید SS بدون عرضه برادر استرالیایی اش یعنی هولدن کامادور برای GM توجیه اقتصادی ندارد. بام و M5 اما همواره مدل موفق و نسبتا پر فروشی بوده است. برای مثال بام و در اولین سالهای قرن بیست و یکم توانست بیش از ۲۰ هزار دستگاه M5 E39 را به فروش برساند که با توجه به قیمت بالای این مدل در آن زمان، رقم قابل توجه و تحسین برانگیزی به نظر میرسد.
نتیجه گیری
در چنین روزگاری به نظر میرسد که مردم دیگر سراغ این دست اتومبیلها نمی روند، اما اگر قرار بر مقایسه باشد، قطعا M5 برای کلکسیونرها و بام و دوستان دو آتشه ماشین ارزنده تری خواهد بود، تکه جواهری بزرگ بر پیشانی تاج پادشاهی بام و که هرگز نظیر آن تکرار نمی شود، اما SS بیشتر مناسب جوانان و افراد طالب خشونت و سرعت است که بی رحمانه بر پدال گاز فشار میآورند و طبیعتا با خرید یک خودرو نو و جدید، کمتر لازم است تا نگران خرابیهای احتمالی و هزینههای بعدی این رفتار بی رحمانه خود باشند. شاید تصور کنید که در دنیای شلوغ و پر ترافیک امروزی، فضای کافی برای لذت بردن از چنین خودروهایی وجود ندارد، اما وقتی پشت یکی از اینها بنشینید. به خوبی فرق یک سدان معمولی با یک سدان سریع را متوجه خواهید شد. این تفاوت برای بسیاری افراد کاملا آشکار و برای برخی دیگر کمی پنهان است ولی فرقی نمی کند که جزو کدام دسته از این افراد باشید. وقتی قصد رانندگی در جادههای مه آلود و خشن و خلوت کوهستانی را دارید. یک یوزپلنگ گرسنه بسیار متفاوت از یک توله سگ بانمک خانگی ظاهر میشود.
منبع: رگلاژ