جدال مرسدس بنز با رقبای همیشگی
مدتها از معرفی نسل جدید C CLASS میگذرد و زمان ماه عسل برای این زیباروی اشتوتگارتی به پایان رسیده، حالا وقت مبارزه این سدان پر ادعای مرسدس بنز در برابر سرسختترین رقبای بازار است.
به گزارش خودروتک، با هدف به چالش کشیدن سی کلاس، تستی همه جانبه با پشتیبانی مالی کمپانی تایر سازی بریجستون و حضور ۱۵ کارشانس مجله AUTO MOTOR und SPORT از ملیتهای مختلف ترتیب داده شد. هدف رقابت در پیست نبود و با این حساب انتخاب قدرتمندترین مدلهای هر خودروساز توجیهی نداشت.
در عوض محوطه آزمایش به ابزارهای پیشرفته برای سنجش عملکرد خودروها در شرایط مختلف مجهز شده بود تا شبیهسازی شرایط رانندگی روزمره ممکن باشد. ولوو S60 صرفا با هدف بررسی انتخابی متفاوت و غیرآلمانی در میدان حاضر بود و آئودی A4 هم با اینکه در زمان تست آخرین سال حضورش را در بازار تجربه میکرد، در شرایطی قرار داشت که میتوانست در برابر بی ام و ۳۲۰i و مرسدس C200 قد علم کند.
باید اعتراف کرد هر ۴ ماشین حاضر در این آزمایش، واقعا وسایل نقلیه خوب و کم نقصی برای جابهجاییهای روزمره هستند. همگی از پیشرانههای ۴ سیلندر توربو بهره میگیرند که ضمن تولید قدرت مناسب، از نظر اقتصادی هم ویژگیهای مطلوبی دارند و از نظر مهندسی و ایمنی جزو بهترین ساختههای تاریخ صنعت خودروسازی دستهبندی میشوند. با این توضیح باید گفت که هدف این آزمایش، انتخاب بهترین بهترینهاست. پس به فینال جام ملتهای اروپا خوش آمدید. جائیکه آلمانیها سوئد را محاصره کردهاند.
کابین
مرسدس بنز به کمال گرایی شهرت دارد و برای آخرین نسل C CLASS ابعاد بزرگتر و تجهیزاتی در حد و اندازه E و S کلاس را تدارک دیده است. نام سی کلاس پیشتر بهعنوان کوچکترین سدان مرسدس بنز مطرح میشد ولی در پی معرفی CLA این لقب از دست رفته و شاید به همین دلیل، نسل تازه سی، رشد ابعادی چشمگیری را تجربه کرده است.
از سوی دیگر سفارش مجموعه تعلیق هیدروپنوماتیک نیز برای نخستین بار (در این کلاس) امکان پذیر شده است و از این رو عجیب نیست که بسیاری کارشناسان، نسل تازه C را نمونه کوچک شده S CLASS میدانند. تشابه این دو ستاره کهکشان بنز تنها به طراحی ظاهری محدود نمیشود، بلکه کاراکتر و شخصیت سی جدید هم بیشتر از نسلهای قبلی راحت و لوکس احساس میشود.
فضای داخلی ب ام و سری سه با کیفیت به نظر میرسد، اما انگار که از مواد ارزان قیمت ساخته شده باشد، به خصوص جنس بخش پلاستیکی داشبورد که از آنچه انتظار میرود خشکتر است. آئودی و ولوو کیفیت ساخت بالایی دارند اما از نظر طراحی کابین نمیتوانند در سطح دو رقیب تازه خود ظاهر شوند.
در مقابل سی کلاس که گرانترین عضو گروه هم هست، از کابینی بسیار با کیفیت و چشم نواز سود میبرد و کارشناس چینی حاضر در آزمایش به خصوص از فضای وسیع برای سرنشینان عقب بسیار خشنود است. چرا که این ویژگیای که در بازار چین میتواند برگ برنده مرسدس بنز باشد.
آئودی از نظر طراحی، قدیمیترین عضو گروه است، اما ارگونومی کابین آن واقعا بالاست و برای استفاده از ابزارهای مختلف و مشاهده لحظهای نشانگرها به هیچ عنوان سر در گم نخواهید شد.
این در حالی است که برای ولوو سه حالت مختلف انتخاب صفحه نمایشگر پشت آمپر طراحی شده است که در هیچ یک از آنها نمیتوانید به درستی از شرایط دور موتور آگاه شوید. وضعیت کمابیش مشابهی هم در مورد سایر ادوات کابین وجود دارد.
مرسدس بنز طراحی شکوهمند و پیچیدهای را به C CALSS هدیه داده که به نوعی فاصله محوری عظیم ۲٫۸۴ متری آن را که بیشترین در گروه است، از نظرها پنهان میکند. با این فاصله محوری فضای پا برای سرنشینان عقب واقعا وسیع است.
اما در مورد فضای سر چارهای نداریم که بگوییم انحناء زیاد سقف مقداری آن را محدود کرده است. صندلی مرسدس بنز در ردیف پشتی کمی تنگ احساس میشوند و در عوض صندلیهای جلو بزرگ هستند.
در مورد آئودی و ب ام و شرایط تقریبا بر عکس است، صندلیهای جلو در ارتفاع کمتری نسبت به بنز نصب شده اند و از حمایت جانبی بیشتری برخوردارند، در عوض صندلی پشتی این دو خودرو بیشتر از بنز حالت نیمکت مانند دارد.
ولوو در این مورد بهترین در گروه است و صندلی هایی دارد که ضمن ارائه راحتی فوق العاده، از نظر ایمنی نیز بسیار کامل هستند و میتوانند حرکات بدن سرنشینان را به خوبی در پیچها کنترل کنند.
کیفیت سواری
برای آزمایش کیفیت سیستم تعلیق چهار خودرو حاضر در تست، به سراغ آسفالت ترک خوردهای میرویم که مخصوص این آزمایش در محوطه پیست وجود دارد. باید گفت که هر یک از این چهار خودروساز، راه حل متفاوتی را برای آرایش فنربندی برگزیده است.
سیستم هیدروپنوماتیک مرسدس از همه پیچیدهتر است و با تنظیمات مختلف خود میتواند از کاملا نرم و راحت تا اسپرتی و مسابقهای رفتار کند. راحتی مرسدس بنز تا آنجاست که حتی در حالت فول بار نیز هیچ یک از سرنشینان متوجه میزان خرابی راه نمیشود.
ب ام و به فنربندی تطبیق شونده M مجهز است که از ساختار ساده تری نسبت به تکنولوژی روغنی بادی بنز بهره میبرد و همانطور که از نامش پیداست، بیشتر بر روی عملکرد اسپرتی آن تاکید شده است. از این رو فنربندی ب ام و در مسیر ناهموار حتی در نرمترین حالت نیز مقداری خشکتر از مرسدس بنز احساس میشود، اما بازهم از آئودی به مراتب بهتر است.
گذر از ترکهای آسفالت با آئودی همانند این است که در سفر با هواپیما گرفتار چالههای هوایی شوید. کوبش و ضربه واقعا محسوس است، البته این نکته را هم باید در نظر گرفت که تکنولوژی آئودی در این زمینه از همه قدیمیتر است.
ولوو فنربندی نرمی را برای S60 تدارک دیده و حتی به عقیده کارشناسان، این فنربندی در محور عقب بیش از حد لزوم نرم است و در هنگام گذر از پیچها مسبب تضعیف هندلینگ میشود، اما به هر حال باید گفت که در جادههای نه چندان با کیفیت فنربندی نرم گزینه بهتری نسبت به تعلیق سفت و اسپرت به نظر میرسد و خوشحالیم که میتوانیم در این زمینه C CLASS جدید را پیروز میدان معرفی کنیم.
هندلینگ
نوبت به تست اسلالوم میرسد که در زندگی روزمره زیاد کاربردی ندارد اما انجام آن برای بررسی وضعیت هندلینگ خودرو واجب است. تنظیمات سیستم تعلیق هر چهار خودرو را بر روی حالت SPORT قرار میدهیم و مهمترین پرسش این است که آیا پرداخت بهای اضافه ۱۴۱۶ یورو برای سفارش تعلیق هیدروپنوماتیک مرسدس بنز، توجیح کافی دارد؟
همانطور که انتظار میرود بی ام و در این وضعیت فوق العاده ظاهر میشود و عملکردی درخشان را از خود به نمایش میگذارد، البته تعلیق این خودرو در حالت اسپرت در شرایطی واقعا خشک احساس میشود که با سرعتهای کم و فول بار برانید و جالب است که در پی افزایش سرعت، این وضعیت بهبود مییابد.
مرسدس هم در این بخش چندان تفاوتی با بیام دبلیو ندارد، اما آئودی که در شرایط نرمال هم نسبت به سایرین تعلیق خشک تری داشت. در وضعیت SPORT فاجعه بار به نظر میرسد، گویی که با گونه مسابقهای R8 سروکار دارید. آنهم در شرایطی که به دلیل وقوع پدیده کم فرمانی که در بین تمام محصولات آئودی فراگیر است، عملا اتفاق مثبتی در زمینه بهبود زمان آزمون اسلالوم رخ نمیدهد.
ولوو هم مانند آئودی دیفرانسیل جلو است و به دلیل تقسیم وزن غیر ایده آل خود وضعیت بهتری نسبت به آئودی حلقه نشان ندارد. حدود ۶۰ درصد وزن بر روی محور جلو قرار گرفته، عقب خودرو در هنگام تست اسلالوم بیش از حد سبک احساس میشود و در لحظه تغییر مسیر شروع به لغزش میکند.
با این حساب باید هندلینگ مرسدس و ب ام و را تقریبا در یک سطح دانست و البته قریب به اتفاق رانندگان واکنش فرمان ب ام و را بیشتر میپسندند.
برای رانندگی شهری با این خودروهای توصیه میکنیم که از فشردن دکمه SPORT خودداری کنید. در این حالت فنربندی بی ام و و مرسدس بنز، بیش از حد سفت میشود. واکنشهای تعلیق آئودی آزار دهنده خواهد بود. واکنش فرمان ولوو هم از حالت معمول به وضعیتی سنگین و گیج تغییر میکند.
سلیقه مهندسان بنز و بی ام و در طراحی و تنظیم سیستم فرمان بسیار متفاوت بوده است. فرمان الکترو مکانیکی مرسدس بنز عملکرد مطلوبی دارد و واکنشهای دقیقی نشان میدهد اما همه اعضای گروه تست متفق القول هستند که رانندگی با ب ام و لذت بخشتر است، چرا که راننده به سرعت با واکنش مکانیکی دریافتی از فرمان ارتباط برقرار میکند. به عقیده کارشناسان فنی، بخشی از این واکنش بینقص به اتصالات دوگانه و عرضی چرخهای جلو و اتصالات پنج عضوی تعلیق عقب مربوط میشود که حتی در صورت استفاده از چرخهای ۱۸ اینچی نیز حد تعادل کیفیت سواری و لذت رانندگی را به ارمغان میآورد.
یکی دیگر از نکات برجسته بیام و، دقت چشمگیر در فرمان پذیری این خودروست، در واقع ۳۲۰i در آستانه ورود به پیچ درست در همان مسیری حرکت میکند که شما میخواهید. به لطف تقسیم وزن مناسب، رفتار چرخهای عقب در هنگام ترمزگیری و فرمان دادن کاملا قابل پیش بینی است و سامانه ESP (یا همان DSC ب ام و) هم تنها در مواقع لزوم وارد مدار میشود، البته در مسیرهای لغزنده و خیس، ممکن است کمی ضربان قلبتان را بالا ببرد.
در مقابل واکنشهای ESP مرسدس اطمینان بخشتر است و در هر شرایطی پایداری خودرو را تضمین میکند، البته بعضی از رانندگان گروه اصرار دارند که ESP بنز زودتر از نیاز وارد عمل میشود و لذت گذر از پیچها را از بین میبرد اما به هر حال اگر قصد دارید از این خودروها برای رانندگی در مسیرهای بارانی یا یخ زده استفاده کنید، مرسدس مطمئنتر به نظر میرسد و ب ام و هیجان انگیز تر.
آئودی، در این زمینه واقعا مایوس کننده است و با فاصله چند سال نوری پشت سر دو هم وطن خود قرار میگیرد. کم فرمانی زیاد در ذات این خودرو نهفته است و سیستمهای ایمنی متعددی به خط شده اند تا از وقوع آن جلوگیری کنند، به همین دلیل کاملا احساس میشود که ESP در کنترل و هدایت خودرو دخالت میکند و لذت رانندگی را از میان میبرد.
با تمام اینها، رانندگان حرفهای گروه که چم و خم رفتار با خودروهای کم فرمان را میدانستند، در پیست زمان خوبی را با آئودی ثبت کردند. ولوو با درجهای کمتری رفتاری مشابه با آئودی دارد. گویی که حد وسط برای واکنشهای سیستم تعلیق این خودرو تعریف نشده است و از این رو رفتار S60 یا بیش از حد خشک و آزار دهنده میشود یا آنقدر نرم است که اعتماد به نفس را از راننده میگیرد.
کم فرمانی ولوو بیشتر از آنکه نتیجه سلیقه مهندسی باشد از وزن سنگین اعمال شده بر روی محور جلو ناشی میشود و از این رو در حالت فولبار که وزن بیشتری بر روی چرخهای عقب قرار میگیرد، از شدت آن کاسته میشود.
قلبهای کم مصرف توربو
هر چهار شرکت کننده از پیشرانههای چهار سیلندر و توربو نیرو میگیرند که شاید گزینههای چندان قدرتمند و هیجان انگیزی نباشند، اما برای زندگی روزمره میتوانند عملکرد خوب و مصرف سوخت اقتصادی را توامان ارائه دهند. ولوو کم حجمترین پیشرانه گروه را دارد که با تنها ۱٫۶ لیتر ظرفیت قادر به تولید ۲۴۰ نیوتن متر گشتاور و ۱۸۰ اسب بخار قدرت است، اما باید گفت که این پیشرانه نمیتواند به خوبی وزن قابلتوجه ۱۵۳۲ کیلوگرمی این وایکینگ نه چندان سریع را جا به جا کند، مشکل اصلی این است که حداکثر قدرت در دور بسیار بالا ۵۷۰۰ بدست میآید.
این درحالیست که آئودی قدرت ۱۷۰ اسب بخاری خود را در ۳۸۰۰ دور بر دقیقه ارائه میدهد. از سوی دیگر گشتاور تولیدی ولوو با اختلاف ۳۰ نیوتنمتر کمترین در گروه است و با این حساب عجیب نیست که ولوو در شتاب گیری ۰ تا ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت نزدیک به ۱ ثانیه کندتر از آئودی و مرسدس بنز ۷٫۸ ثانیهای ظاهر میشود و این دو نیز خود با ۲٫۰ ثانیه اختلاف پس از بی ام و ۳۲۰i از مرز یکصد کیلومتر بر ساعت رد میشوند.
پیشرانه ۲٫۰ لیتری مرسدس بنز درست همانند ب ام و یارای تولید ۱۸۴ اسب بخار را دارد اما از نظر گشتاور، برترین عضو گروه است و میتواند ۳۰۰ نیوتن متر را از دور بسیار پایین ۱۲۰۰ RPM راهی گیربکس کند.
چنین مشخصاتی راننده را قادر میسازد که بدون فشردن پدال گاز از معابر شهری عبور کند و از این رو مصرف سوخت مرسدس بنز بین ۰٫۶ تا یک لیتر کمتر از سایرین است، اما این مصرف سوخت پایین به معنای مراجعه کمتر به پمپ بنزین نیست، چرا که باک بنزین استاندارد C200 تنها ۴۱ لیتر گنجایش دارد که برای چنین خودرویی واقعا کم است. البته انتخاب باک بزرگتر (۶۶ لیتر حجم) با پرداخت ۵۹ یورو امکانپذیر میشود.
گیربکس و مصرف سوخت
در زمینه عملکرد فنی و اقتصادی چنین خودروهایی بیشک گیرباکس هم نقش پررنگی ایفا میکند و در این بخش باز هم ولوو با اختلاف زیادی نسبت به بقیه در رده آخر قرار میگیرد. طراحی مسیرهای تعویض دنده در گیربکس شش سرعته دستی این خودرو ایراد اساسی دارد و ضرایب دنده هم به نظر اشتباه انتخاب شدهاند. نتیجه همه اینها کاهش لذت رانندگی، ضعف در شتاب گیری و حتی افزایش مصرف سوخت است که به حدود ۹٫۰ لیتر در سیکل ترکیبی میرسد، آنهم در شرایطی که ولوو کم توانترین و کم حجمترین پیشرانه گروه را در اختیار دارد.
دلیل گشتاور بالای موتور مرسدس بنز را باید در شاتونهای بلند و کورس زیاد سیلندرهایش جستجو کرد، گیربکس ۶ سرعته از نظر فنی در زمره گیربکسهای دنده دستی (با قابلیت تعویض از پشت فرمان) دسته بندی میشود که عملکرد خوبی دارد، اما در زمینه شتاب گیری نمیتواند در حد و اندازه گیربکسهای اتوماتیک مدرن ظاهر شود و از این رو یارای رقابت با پدیده ۸ سرعته ZF را ندارد که در دل بی ام و جا خوش کرده است. کیفیت تعویض دندهها در گیربکس شش سرعته دستی آئودی خوب است و نمیتوان ایراد خاصی را به آن وارد دانست، بهخصوص که مصرف سوخت آئودی هم بسیار نزدیک به ب ام دابلیو اندازه گیری شد.
تجهیزات
فهرست تجهیزات رفاهی و امکانات ایمنی C CLASS جدید شامل موارد متعددی میشود که از جمله خاصترین آنها میتوان به سیستم پیشگیری از وقوع تصادف (PRE SAFE)، سامانه دید در شب، سامانه صوتی پیشرفته، نمایشگر تصویر بر روی شیشه جلو و صندلیهای برقی مجهز به گرمکن اشاره کرد که با انتخاب آنها باید انتظار افزایش شدید بهای کلی خودرو را هم داشته باشید. برای مقایسه قیمتی باید بگوییم که در سطح تجهیزاتی نسبتا یکسان، C 200 چیزی در حدود ۳۰۰۰ یورو از سایرین گران قیمتتر است. البته اگر عاشق مرسدس بنز شدهاید، میتوانید با حذف برخی تجهیزات غیرضروری، بهای پرداختی خودرو را به سطح مورد نظر خود کاهش دهید. برای مثال منو سامانه رهیاب ماهوارهای بنز در بعضی مواقع گیج کننده به نظر میرسد و نمیتواند به اندازه رهیاب بی ام و ساده و کارآمد باشد. در سایر موارد بنز برتری تجهیزاتی خاصی نسبت به رقبا ندارد، هرچند لازم است تاکید کنیم که تکنولوژی هوشمند تغییر زاویه چراغهای جلو مرسدس، واقعا کارایی خارقالعادهای دارد.
بنز با گیربکس اتوماتیک
با هدف بررسی همه جانبه C200، نمونه گیربکس اتوماتیک این خودرو نیز به موازات مدل شش سرعته دستی مورد آزمایش قرار گرفت که از نظر رقم پرداختی نزدیک به ۲۵۰۰ یورو گرانتر از مدل عادی بود. بر اساس آزمایشها مشخص شد که در صورت سفارش مدل اتوماتیک، مصرف سوخت در سطح همان مدل دستی حفظ میشود، اما شتابگیری صفر تا ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت نزدیک به ۰٫۴ ثانیه بهبود مییابد و این یعنی تبدیل شدن مرسدس بنز به سریعترین عضو گروه. البته گیربکس هفت سرعته معروف بنز در این مدل هم مشکلات مشهور خود را کمابیش نشان میداد که شامل تاخیر اولیه در حرکت و کمی تعلل در ترافیک سنگین شهری میشد.
پایان داستان
۱: مرسدس بنز C 200 با ۴۹۳ امتیاز
کیفیت فوقالعاده، ایمنی فوقالعاده و رفاه فوقالعاده، سه مشخصه اصلی نسل تازه C هستند. برای رانندگی روزمره بسیار مهم است که بچهها یا سایر سرنشینان مدام به این سو و آن سو پرتاب نشوند و این کاریست که تعلیق پیشرفته مرسدس بنز به خوبی از عهده آن بر میآید. سی کلاس جدید نسبت به نسل قبل خود، کیفیت سواری بسیار بالایی را ارائه میدهد و در عین حال سریع و اقتصادیست. این خودرو، دیگر سدان کوچکی نیست که میخواهد از برادران بزرگش تقلید کند، بلکه خودرویی با شکوه و وقار S CLASS است که اندکی آب رفته است. پس عجیب نیست که C CLASS توانست در اولین آزمون بزرگ خود، مقتدرانه پیروز شود.
۲ : بی ام و ۳۲۰i با ۴۹۰ امتیاز
بی ام و میتواند هنوز هم به هندلینگ کمنظیرش در این کلاس بنازد. این سلطان هندلینگ با وجود بهرهمندی از گیربکس اتوماتیک ۸ سرعته، قیمت نسبتا مناسبی دارد و کیفیت سواری خوبی را حداقل در حالت بدون بار ارائه میدهد. فضای داخلی هم با دقت فراوانی شکل گرفته و از کارایی مناسبی در این کلاس برخوردار است، اما در مجموع باید بگوییم که، سری سه به اندازه سی کلاس جدید خودرو کاملی نیست.
۳: آئودی A4 8.1 TFSI با ۴۸۸ امتیاز
قدیمی؟ نه ما ترجیح میدهیم که از لغت باتجربه استفاده کنیم، موتور قدرتمند، شخصیت رانندگی اطمینان بخش، کیفیت ساخت بالا و قیمت مناسب از جمله مهمترین ویژگیهای نسل فعلی A4 هستند که به زودی با مدل جدید جایگزین میشود، البته امیدواریم که مدل جایگزین در زمینه لذت رانندگی مهیجتر از آب در آید.
۴: ولوو S60 T4 با ۴۲۷ امتیاز
اختلاف امتیازی قابلتوجه ولوو نسبت به سایرین، به خوبی نظرات نه چندان مساعد گروه آزمایش را بازتاب میدهد. ولوو نسبت به سه خودرو دیگر واقعا متفاوت است. تعلیق نرمی دارد. به بزرگترین صندوق عقب مجهز شده است و از طرف دیگر لذت رانندگی را پاک از یاد برده. البته ولوو ارزانترین عضو گروه است. ایمنی بالایی دارد و اگر قرار باشد که صرفا از نقطه A به نقطه B بروید، اصلا ماشین بدی نیست.
منبع: رگلاژ