مشهورترین خودروهای نظامی ارتش آلمان بعد از جنگ جهانی
دوران جنگ جهانی دوم به نحوی اوج خلاقیت و مهندسی کلاسیک آلمانها بود. دورانی که در آن بیشتر تکنولوژیهای پیشرفته از تبار ژرمنها بود و مهندسان و دانشمندان آلمانی با حمایت سران اصلی حزب نازی پیشرفتهای شگرفی را در زمینههای متعدد علم و دانش فراهم آوردند.
به گزارش خودروتک، پس از شکست سنگین آلمان نازی در جنگ جهانی دوم اما سازمان کلی این کشور بهم ریخت و برای مدتی وضعیت صنایع و مهندسی کشور دچار تغییراتی شد و حتی دو نیم شدن آلمان (شرقی و غربی) نیز مشکلاتی پدیدآورد و سبب شد تا بخشی از صنایع سنگین آلمان در بخش شرقی به دست قوای کمونیست بیافتد. با این حال از همان ابتدای دهه پنجاه میلادی آلمانها خودشان را پیدا کردند و به بازآفرینی سیستم جامع مهندسی کشور دست زدند که سبب شد تا توسعه مهندسی آلمان، آن را دوباره به قطب اروپا و یکی از اصلی ترین مراکز مهندسی جهان بدل سازد. به هر نحو امروزه با وجود نبود ارتشی کلاسیک در خاک آلمان، هنوز هم بخش زیادی از تجهیزات و ماشین آلات نظامی کشورهای اروپایی و حتی جهان توسط تولید کنندگان آلمانی تامین میشود. در این مطلب قصد داریم تا به طور خلاصه به مهمترین خودروهای نظامی دوران پس از جنگ جهانی دوم که توسط برندهای آلمانی طراحی و تولید شدند بپردازیم.
Auto-Union DKW F91 MUNGA
زیر مجموعه هورچ از گروه خودروسازی آتویونیون در دوران جنگ جهانی دوم خودرویی با کد ۱۰۸ را به عنوان یکی از خودروهای نظامی سبک آلمان تولید میکرد. پس از جنگ و در میانه دهه پنجاه اما آتویونیون تصمیم گرفت تا برای برطرف کردن نیازهای داخلی و گسترش صادرات، نمونه جدیدی از خودروهای نظامی را با استفاده از تجارب دوران طلایی جنگ طراحی کند. خصوصاً این که دولت فدرال آلمان برای نیازهای نظامی نیروی دفاعی Bundeswehr نیازمند خودروهایی با ظرفیتهای یک چهارم تن، نیم تن، یک، ۳ و ۶ تن بود. آتویونیون و پورشه (مدل تاریخی ۵۹۷ که توسط شخص فردیناند پورشه طرح ریزی شده بود) پیش نمونههای خود را طراحی کرده، ساختند. همین پیش نمونهها بعدها مورد ارزیابی قرار گرفتند و در نهایت آتویونیون DKW F91 به دلیل سهولت ساخت و مدت زمان اندکی که برای طی کردن فاصله بین پیش نمونه و تولید انبوه نیاز داشت، انتخاب شد. از همان ابتدا تیراژ F91 بسیار بالاتر از انتظار آتویونیون بود و سفارش اولیه ۵۰۰۰ دستگاه برای Bundeswehr ثبت شد.
-
اطلاعات فنی
پیشرانه ۰٫۹ لیتری سه سیلندر دو زمانه F91 به قدرت ۴۴ اسب بخار بسیار جلوتر از زمان خودش بود و به مدد سادگی ساختار، بسیار سریع و آسان تعمیر میشد و به مدد وزن سبک حدوداً ۱۳۰۰ کیلوگرمی خورو، شتابگیری مناسب و حداثر سرعت ۹۶ کیلومتر در ساعت را در پی داشت. از سال ۱۹۵۷ نیز به طور رسمی بر روی تمامی نمونههای تولیدی F91 سیستم انتقال دائمی قدرت به هر چهار چرخ نصب شد. امری که از F91 یک بیابان نورد همه فن حرف چابک میساخت. یکی از نکات جالب توجه طراحی F91 این است که برای سادگی تعمیرات و کاهش هزینههای تولید، اکسلهای جلو و عقب این خودرو طراحی یکسانی داشته، دقیقاً یکسانند! نمونههای مختلف F91 بر حسب تعداد نفرات قابل حمل با ارقام ۴، ۶ و ۸ در انتهای نام خود شناخته میشوند. نمونههای متعددی از F91 برای استفاده در نیروی دفاعی فدرال آلمان، فرودگاه ها، تاسیسات نظامی، آمبولانس و برای حمل و نقل سربازان ساخته شد که تا سال ۱۹۶۸ بیش از ۴۶۷۵۰ دستگاه از خط تولید خارج شد.
Unimog S404
یونیماگ یکی از اسطورههای دنیای خودروهای سنگین است که تا حدودی برای ما ایرانیان نیز شناخته شده است. این برند که امروزه در حقیقت زیر مجموعه محصولات مرسدس بنز است، برای مدتی کوتاه به طور جداگانه و در خارج از خاک آلمان تولید میشد تا تولید آن با قوانین سخت گیرانه ای که قوای پیروز متفقین برای آلمانهای شکست خورده تعیین کرده بودند در تضاد نباشد. کارآمدترین و معروف ترین مدل یونیماگ سری S404 است که در دهههای پنجاه و شصت به طور انبوه تولید شد. این سری که در حقیقت نمونه به روز شده سری U بود، در سال ۱۹۵۳ طراحی شد و تولید آن از سال ۱۹۵۵ آغاز شد. به دلیل فشار ناتو بر مرسدس، کمپانی مجبور شد تا به جای پیشرانه دیزلی که برای این سری در نظر گرفته شده بود، از یک موتور ۲٫۲ لیتری ۶ سیلندر استفاده کنند که در حقیقت نمونه تقویت شده خودروهای سواری ۲۳۰ مرسدس بنز در دهه پنجاه بود! با این حال کارایی یونیماگ نسبت به رقبا بسیار مناسب بود و این خودرو توانایی رسیدن به سرعت ۱۰۰ کیلومتر در ساعت را داشت.
-
برای بهبود کارایی خودرو در مسیرهای صعب العبور
دیفرانسیل و شاسی آن در یک پروسه چند ماهه به طور کامل بازبینی شد و قابلیت تغییر سیستم انتقال قدرت از حالت دو دیفرانسیل به تک دیفرانسیل (جلو) نیز به یونیماگ افزوده شد. با توجه به دست ساز بودن بخش اعظم خودرو، این سری از یونیماگ در طرحها و ابعاد متفاوتی قابل سفارش بود. با این حال وزن حدودی تمامی این خودروها چیزی در حدود دو تن بود و فاصله محورها نیز به ۲٫۹ متر محدود شده بود. ارتش فرانسه اولین مشتری یونیماگ سری S بود و با مشخص شدن بالا بودن تواناییهای آن، کشورهای دیگری همانند هند، یونان، سوئیس، فنلاند، آمریکا، انگلیس، آلمان غربی، ترکیه، اتریش، ایران، اردن، بلژیک و اتریش هم به صف خریداران سری S پیوستند. علاوه بر کاربردهای نظامی، تعداد قابل توجهی از سری S به عنوان کامیون شهری در آلمان و سایر کشورهای اروپایی دیده میشود. در سال ۱۹۷۲ تولید این سری با خارج شدن ۶۴۲۴۲ امین دستگاه از خط تولید پایان یافت.
MAN HX/SX 2000
از میانه دهه شصت میلادی، برند معتبر آلمانی مان تصمیم گرفت تا طراحی نسل دوم کامیونهای لجستیک خود را برای استفاده در Bundeswehr آغاز کند. به کمک تیمی از مهندسان زبده مان و برخی از شرکتهای مهندسی همکار این برند، طراحی سه رده چهار، هفت و ده تنی در دستور کار قرار گرفت و مراحل اصلی طراحی تا سال ۱۹۶۸ به طول انجامید. در نهایت اولین سری محصول جدید مان که Kat1 نام داشت در سال ۱۹۷۵ از خط تولید خارج شد. تولید این سری موفق تا سال ۱۹۸۳ و تا رسیدن به تیراژ ۹۰۰۰ دستگاه ادامه داشت. موفقیت این سری سبب شد تا مان تصمیم بگیرد تا برای استفاده در ارتش ایالات متحده و متحدین آن، سری جدید این محصول را (Kat2) تولید نماید. سری سوم نیز با نام Kat3 به ارتشهای کشورهایی همانند ایالات متحده، اندونزی، پرو، سنگاپور، ایرلند و ونزوئلا تحویل داده شد. اما در سال ۱۹۸۹ مان تصمیم گرفت تا برپایه تمام تجربیاتی که در طراحی و ساخت این خودروها کسب کرده، محصولی جدید و بهسازی شده عرضه کند. سری جدید که برپایه نوع کاربری HX، SX و FX با کد ۲۰۰۰ نامگذاری شده بود، در انوع ۴، ۶ و ۸ چرخه و به همراه سیستم انتقال نیرو به تمامی چرخها تولید شد.
-
اطلاعات فنی
پیشرانه اصلی تمامی این نمونهها گونه جدید و به روز رسانی شده دیزلی ۱۲ سیلندر مشهور مان به قدرت ۴۰۰ اسب بخار است که این خودرو سنگین وزن را میتواند به حداکثر سرعت ۹۰ کیلومتر بر ساعت برساند. یکی از نکات جالب طراحی سری SX/HX اما وزن نسبتاً کم زره محافظتی آن است که به مدد استفاده از مواد کامپوزیت حاصل شده است. پس از خرید برند ERF انگلستان توسط مان، بخشی از خط تولید این محصول به انگلستان منتقل شد و قراردادی برای جایگزینی محصولات قدیمی ارتش و نیروهای مسلح انگلستان با SX/HX عقد شد. طی این قرارداد تحویل بیش از ۴۸۰۰ دستگاه از این خودرو تا سال جاری میلادی ادامه داشت.
Faun SLT50-2 Elefant
پیل تنومند ژرمنها یکی از محصولاتی است که به طور مشترک در دهه شصت و برای استفاده در ارتش آمریکا و آلمان طراحی شد، اما در میانه راه شرکت کرایسلر، شریک آمریکایی پروژه از ادامه کار منصرف شد و Faun به تنهایی به تکمیل و ساخت خودرویی که به فیل شهرت یافت ادامه داد. در کنار این پروژه همچنین ساخت تانک MBT-70 نیز به طور موازی پی گیری شد. این خودرو که در حالت استاندارد از ۴ محور سود میجوید، بین سالهای ۱۹۷۶ و ۱۹۷۹ تولید شد؛ اما هنوز هم به طور گسترده مورد استفاده کشور آلمان است. این خودرو بسیار عریض که ارتفاع چندانی هم ندارد، از پیشرانه ۳۰ لیتری مرسدس بنز با قدرت ۷۳۰ اسب بخار بهره میجوید که در زیر کابین و متمایل به عقب خودرو نصب شده است. دو وینچ ۱۷ تنی کارآمد نیز در حد اصل کابین و قسمت باربر نصب شده اند.
-
سرعت تولید این خودرو بسیار بالا بود
در عرض مدت زمان ۳ سال حدود ۳۲۴ دستگاه از آن تولید شد. با این حال در سال ۱۹۹۴ برنامه به روزرسانی فیلهای در حال خدمت در کشور آلمان توسط شرکت سازنده اجرا شد. یکی از نقاط قوت این کامیون سنگین، تریلری است که توسط شرکت کروپ آلمان برای آن طراحی و ساخته شده است. این تریلر ۵۲ تنی با ۴ محور، علاوه بر این که بسیار کارآمد است، از نظر تعمیرات و نگهداری چندان پیچیده نیست و قطعات مشترکی با سایر تریلرهای این شرکت مشهور دارد. در سال ۱۹۸۱ نمونه ۸ چرخ با ۶ چرخ متحرک این خودرو توسط شرکتی در اتریش و تحت لیسانس تولید شد که آن نیز خود به نوبه خویش در میان نیروهای نظامی سایر کشورهای اروپای مرکزی و حاشیه آلمان کاربری گسترده ای دارد. به همین دلیل شاید بتوان این فیل آلمانی را یکی از مهمترین کامیونهای سنگین اروپا دانست.
Mercedes Benz G
پهلوی دوم، شاه مخلوع ایران به دلیل علاقه شدید به برند مرسدس بنز و خرید بخشی از سهام این غول آلمانی، در اوایل دهه پنجاه شمسی به دفعات به مرسدس بنز پیشنهاد داد تا برای نیروهای ارتش ایران خودرویی نظامی برای جایگزینی جیپهای قدیمی بسازد. مرسدس همراه با بخش اتریشی خود حاضر در Graz و یکی از شرکتهای مهندسی زیرمجموعه خود یعنی Steyr-Puch کار روی این پروژه را در سال ۱۹۷۲ آغاز کرد و تا سال ۱۹۷۵ پیش نمونههای این خودرو آماده شدند. اما خودرو نهایتاً در سال ۱۹۷۹ و دقیقاً همزمان با انقلاب اسلامی ایران آماده شد و به همین دلیل تحویل کامل این خودرو به طور کامل به ارتش وقت ایران میسر نشد. با این حال مرسدس بنز از ادامه پروژه منصرف نشد و خط تولید این خودرو در واحد اتریشی دایملر در شهر Graz راه اندازی شد و در حقیقت کلاس G در کنار یونیماگ دو برادر آلمانی تولید شده در خاک اتریش شدند.
-
سال ۱۹۸۱
ارتش فرانسه طی قراردادی که با دایملر امضا کرده بود، از پژو درخواست کرد تا برای کاهش هزینهها و بومی سازی یک خودرو با کیفیت جهانی، خط تولیدی برای کلاس G با ظرفیت تولید ۱۵ هزار دستگاه در سال ایجاد کند. در همین سال پژو P4 با ظاهری مشابه کلاس G و برخی متعلقات فنی پژو (همانند پیشرانههای دیزلی ضعیفتر ساخت این شرکت) راهی خط تولید شد. نمونه شهری این خودرو نیز بعدها تولید شد و علاوه بر این توانست در رالیهای معتبری در دهه هشتاد میلادی نتایج درخشانی کسب کند. بیش از ۴۵ ارتش جهان از پژو P4 و مرسدس G استفاده میکنند. کلاس G اساساً به منظور رفع نیازهای ارتشها به وجود آمد؛ این بدین معناست که در نمونههای اولیه این خودرو هیچ خبری از تجهیزات رفاهی موجود در رقبایی همانند رنجروور نبود.
-
آیندهنگری
با این حال مرسدس تشخیص داد که بسیاری از مشتریان مرفه به سراغ این خودرو خواهند آمد و به همین دلیل لیست بلندبالایی از آپشنها و همچنین امکان شخصی سازی خودرو را ایجاد نمود. بسیاری از امکانات رفاهی لوکس ترین خودروهای مرسدس همانند کلاس S برای کلاس G قابل سفارش بودند. با این وجود خریداران مرفه عادی کمتر به سراغ چنین خودرویی میآمدند. حداقل ۱۴ نمونه متفاوت از این کلاس تا کنون عرضه شدهاند که در این میان بیش از ۶۰ هزار دستگاه تاکنون تحویل ارتشهای جهان شده. در اواسط سال ۲۰۰۵ مرسدس بنز تصمیم گرفت تا عرضه گونه خیابانی این خودرو به ایالات متحده را قطع کرده، به جای آن کلاس جدید GL را راهی این بازار کند تا در بازار SUVهای فول سایز لوکس حضوری پررنگ داشته باشد. با این حال به دلیل محبوبیت خاص این مدل، از این تصمیم منصرف شد و GL را در کنار G عرضه کرد.
منبع: رگلاژ