میثاقی یک شبه محبوب و منفور شد
محمدحسین میثاقی در ویژه برنامۀ فوتبال برتر در شب فینال جام حذفی ایران، در حالی که به پوشش فجایع این دیدار میپرداخت، متوجه حملات کوبندۀ مسئولین سازمان لیگ شد.
در آن شلوغیها که هرکس برای خود تریبونی ترتیب داده بود و هرکس ادعای مرجعیت داشت، محمدحسین میثاقی همسو با میلیونها مخاطب پیگیر اتفاقات لحظه به لحظۀ این دیدار بود و تلاشش بر این بود تا برای تمامی مخاطبینی که امروزه با هزاران کانالهای خبری سرکار دارند، فوتبال برتر را که شدیداً در کانون اتهامات دشمنان خاص خود است، مرجع کند که در حرکاتی هوشمندانه موفق شد به بهترین شکل ممکن، چشم و گوش تمامی مخاطبین فوتبال ایران را متوجه خود کند تا باز هم ثابت کرده باشد که بیدلیل به صندلی اول تریبون صدا و سیما در حوزۀ فوتبال نرسیده است.
ماجراهای پرحاشیۀای که به اشکال مختلف دررسانهها و جراید به نقل از دهان بستۀ فردوسیپور و میثاقی بیان شده را کنار بگذارید، چرا که در این مقوله این تفکر مهندسی شده، به شما اجازه نخواهد داد تا با واقعیت روبرو شوید و نسل تازهای از افکار ماجراجو را که تحت تاثیر پیدایش عادل فردوسیپور رشد کردند و به میثاقیها تبدیل شدند را درست درک کنید! فراموش نکنید که کوبیدن اشخاص سادهترین کار ممکن است! با چاشنی چند ناسزا هم که ماجرا شکلی فاخر و انتزاعی به خود میگیرد و در آخر تبدیل به یک پویش بیهدف میشود! پس با ذهن باز در این چند جمله همراهمان باشید.
در ساعاتی که محمد میثاقی به درستی در حال کنکاش ماجراهای رقم خورده در استادیوم فولاد آرنا و بیکفایتی مسئولین برگزار کنندۀ این بازی بود و درست وقتی که شروع به بازگو کردن حقایق کرده بود، با آماج حملات آقایان همیشه مدعی روبرو شد! چرا که ابتدا او آنها را بابت خطای فاحششان نقد کرده بود و از همه مهمتر اینکه این جملات از پشت دیوار کوتاه محمدحسین میثاقی به گوش میرسید! کسی که بیدلیل با هر اتهامی روبرو میشود و به دلیل سکوت در حملات، شدت بیشتری از تندروی ها را علیه خود میبیند! همانند رفتار زشتی که مهدی تاج در ابتدای پیدایش فوتبال برتر علیه وی انجام داد تا امثال سعید فتاحی که در جایگاه متهم به بینظمی و توهین به شعور مخاطب میبایست به حداقل 40 میلیون بیننده جوابگو باشد، به خود جرئت بدهند که علیه میثاقی میزبان حملاتی کلامی را ترتیب دهند.
منطق جذاب حضرات بر این مبناست که محمد میثاقی حق نقد ندارد و باید به به و چه چه از فجایعشان به زبان بیاورد! اساتید خبرۀ فوتبال ایران که در نهایت وقاحت بدون در نظر داشتن آبرویی که از فوتبالمان بردند، ذهن مخاطب را باز هم به حواشی که پیرامون او و عادل مطرح شده بود سوق میدهند تا بدین ترتیب راه فراری را در برابر نقدهای میثاقی پیدا کنند که در زبان خودمانی همان رفتار ناجوانمردانه تعبیر میشود! اصلاً ماجرای عادل و میثاقی چه ارتباطی به فاجعۀ استادیوم فولاد آرنا داشت؟ مخاطب از این گمراهی چه باید به دست میآورد؟ میثاقی مقصر اصلی تمامی این نابسمانیهاست؟! او فتنه برپا میکند؟ این بازیهای کلامی مگر در اواسط دهۀ 80 بر روی بورس نبود؟! آیا تاریخ انقضای چنین اتهاماتی دیگر سر نرسیده است؟! مشکلمان با محمدحسینن میثاقی چیست؟ چرا باید وقتی او از حرف درست و منطق سخن میگوید، وادار به سکوتش کنیم؟ میثاقی قطعاً وقتی که از منطق حرف میزند و در سمت مخاطب ایستاده و زبان میلیونها تفکر است، چرا باید تنها بماند؟ قطعاً که او حمایت گستردۀ مخاطبین پرشمارش را خواهد داشت و با این بازیهای در پیچ و تاب دره، سقوط نخواهد کرد!