نگاهی به تویوتا سلیکای خاص در تهران
این روزها کمتر کسی را میتوانید پیدا کنید که خاطرهای با تویوتا سلیکا دهه هفتاد داشته باشد و از دیدن یک نمونه سالم آن در خیابان ذوق زده نشود.
به گزارش خودروتک، کوپه ارزان قیمتی که شاید در روزگار جوانی جذابیت ماسل کارهای آمریکایی را نداشت یا در سرعت و شتاب به اروپاییهای چابکی چون آلفارومئو و ب ام و نمیرسید، اما در عوض ساده و بادوام و ارزان قیمت بود. سلیکا نسل اول با چنین مشخصاتی یکی از محبوبترین کلاسیکهای کشورمان و بیشک دوستداشتنیترین کلاسیک ژاپنی است که هنوز هم خاطرخواهان فراوانی دارند، افرادی که اولین سفرهای جوانی خود را با این کوپه خوش استایل و کم مصرف تجربه کردهاند، همواره با لبخندی حسرت آلود از روزگار سلیکا سواری خود میگویند.
اولین نسل
سلیکا در حد فاصل سالهای ۱۹۷۰ تا ۲۰۰۷ در هفت نسل تولید شد اما نسل اول آن را در حد فاصل ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۷ باید زیباترین و بکرترین عضو این خانواده جوان پسند دانست. خودرویی که بر اساس پلت فرم کارینا و با هدف چنگ زدن به بازار پونی کارهای آمریکایی همچون ماستنگ شکل گرفته بود و آلترناتیوی ارزان قیمت و اقتصادی نسبت به تمامی خودروهای اسپرت اروپایی و آمریکایی به شمار میآمد که در سالهای بحران نفتی اوایل دهه ۷۰ به رویایی دست نیافتنی برای بسیاری مبدل شده بودند.
تویوتا که در آن سال ها، اسم و رسم چندانی نداشت با تولید سلیکا بیشتر به بازار کشورهای در حال رشد میاندیشید، چرا که ژاپنیها به خوبی میدانستند با پیشرانههای ۱٫۶ – ۲٫۲ لیتری خود نمیتوانند در برابر اسپرتهای عریض و طویل آمریکایی با آن پیشرانههای حجیم و سهمگین قد علم کنند. با این وجود طراحی سلیکا در یک نگاه، ظاهری اسپرت با چاشنیهای کلاسیک خودرویی چون دوج چارجر نسل سوم را به بیننده القا میکند که درست همزمان با سلیکا عرضه میشد.
درپوش طویل
درپوش طویل موتور، سادگی خطوط بدنه و ارتفاع کوتاه سقف با طراحی رو به عقب، مهمترین ویژگیهای مشترک بین این دو خودرو محسوب میشوند. همچنین طراحان تویوتا با هدف شبیه سازی ماستنگ، به خلق نمونه فست بک سلیکا هم دست زده بودند که در طراحی ستون و چراغهای عقب به واقع نمونهای کوچک شده از فورد ماستنگ به نظر میرسد که در آن سالها یکی از موفق ترینهای بازار فروش بود.
با این حال باید طراحی سلیکا نسل اول را در مجموع جذاب و بسیار هماهنگ توصیف کرد، سپر کرومی جلو با گوشههای خم شده به سمت بالا، آینههای نصب شده بر روی گلگیرهای جلو (در نمونههای خاص بازار ژاپن)، کانالهای کرومی رنگ طولی قرار گرفته روی درب موتور و خط شانهای ساده اما جذاب در نمای جانبی از مهمترین مشخصههای دوست داشتنی سلیکا هستند.
در نمای عقب اما، طراحی کاملا ژاپنی به نظر میآید که از مهمترین نشانههای آن میتوان به چراغهای کشیده و افقی اشاره کرد. این در حالیست که سپر کرومی به تقلید از سپر جلو شکل گرفته و از این رو طراحی نمای جلو و عقب خودرو نیز کاملا هماهنگ به نظر میرسد.
ویژگیهای فنی
سلیکا در بازار داخلی ژاپن با طیف وسیعی از مشخصات فنی و آپشنهای رفاهی عرضه میشد، اما برای بازارهای صادراتی، تیپ بندی به سه سطح LT، ST و GT محدود میشود. ضعیفترین پیشرانه یعنی سری چهار سیلندر ۱٫۴ لیتری تنها در سالهای اولیه تولید در بازار داخلی ژاپن عرضه میشد.
حجیمترین نمونههای ۲٫۲ لیتری نیز عموما برای بازار آمریکای شمالی در نظر گرفته شده بودند که از بدشانسی در این بازار مهم با مشکل نقص فنی نیز روبرو شدند. اما در عوض نمونههای میانی با حجم ۱٫۶ الی ۲٫۰ لیتر به عملکرد مناسب و دوام بالا شهرت دارند.
سری ST که پرشمارترین گونههای سلیکا را در کشورمان نیز تشکیل میدهند، معمولا با پیشرانه ۱٫۶ لیتری تک میل سوپاپ با ۱۱۳ اسب بخار قدرت، عرضه میشد که رقمی فراتر از ۲۰۶ تیپ ۵ با تکنولوژی ۳ دهه بعد به شمار میآید. در مدل GT به لطف بازنگری در سرسیلندر و افزوده شدن میل سوپاپ دوم این رقم به ۱۲۴ اسب بخار میرسد و میزان مصرف سوخت نیز تا مرز ۸٫ ۵ لیتر در یکصد کیلومتر کاهش مییابد که رقمی در خور توجه برای یک پیشرانه قدیمی دو کاربرات است.
جالب آنکه نمونههای حجیمتر ۲٫۰ و حتی ۲٫۲ لیتری چندان نسبت به این مدلهای ۱٫۶ لیتری قوی تر نیستند و در نهایت ۱۳۴ اسب بخار قدرت دارند. در واقع مزیت این پیشرانههای حجیم، به گشتاور بیشتر در دورهای ابتدایی مربوط میشده است که برای خودرو سبک وزنی چون سلیکا، فاکتور چندان مهمی نیست.
شاید به دلیل همین وزن اندک، از دید مهندسین تویوتا نیازی به استفاده از ترمزهای دیسکی برای محور عقب وجود نداشته، اما در عوض امکان سفارش گیربکس ۵ سرعته و دیفرانسیل لغزش محدود LSD برای این ژاپنی چابک فراهم بوده تا لذت رانندگی سلیکا نسبت به تمامی خودروهای هم رده دو چندان شود.
پشت فرمان
خودرو مورد آزمایش یکی از نمونههای سالم باقی مانده از سال ۱۹۷۶، با پیشرانه ۱٫۶ لیتری و کد بندی ST بود که در ماههای اخیر با عشق و علاقه فراوان مورد بازسازی اصولی قرار گرفته است. در این راستا روکش صندلیها و داشبورد نیز با چرم مشکی رنگ جایگزین شده بود که حال و هوای اسپرت و کلاسیک فضای کابین سلیکا را دو چندان میکرد.
به خصوص که دوخت قرمز رنگ صندلیها نیز در ترکیب با چرم مشکی بسیار چشم نواز به نظر میرسد. بیشک بوق زدن با وجود شش دکمه بوقی که بر روی فرمان باریک و استخوانی تعبیه شده اند، کار سختی نیست و حتی در هنگام رانندگی هم به صورت سهوی اتفاق میافتد.
مجموعه پشت آمپر با گسترهای از نشانگرهای فشار سنج روغن تا دور سنج، سرعت سنج و ساعت آنالوگ زیبایی که در کنسول میانی تعبیه شده است، به هیچ عنوان ارزان قیمت یا ساده نیست و در عوض میتواند حس و حال اسپرت و جوان پسند را به خوبی به سرنشینان القاء کند.
آپشنهای محبوب
شیشههای برقی و کولر از جمله آپشنهای محبوب سلیکا بودند که مورد دوم در خودرو مورد آزمایش نیز وجود دارد، جالب آنکه شیشههای لچکی نیز ثابت نیستند و به شیوه معمول (دستی) باز و بسته میشوند. صندلیها در مقایسه با اکثر خودروهای هم سن و سال در موقعیت پایین تری نصب شده اند و از همین رو، احساس راننده از موقعیت نشستن پشت فرمان با خودرویی همچون بی ام و ۲۰۰۲ به کلی متفاوت است.
شاید همین مسئله به کاهش نقطه ثقل و بهبود هندلینگ نیز یاری رسانده باشد، چرا که سلیکا در میان کوپههای کلاسیک به خوش فرمانی و لذت رانندگی مشهور است، به خصوص که ارگونومی داخلی نیز فوق العاده به نظر میرسد و طول زیاد اهرم تعویض دنده، احساسی متفاوت را نسبت به خودروهای مدرن به راننده القاء میکند، به نوعی که راننده میتواند خود را به عنوان بخشی از خودرو احساس کند.
جفت کاربرات
پیشرانه چهار سیلندر ۱٫۶ لیتری جفت کاربرات با اولین استارت حضور خود را اعلام میکند. فن مکانیکی توسط مالک با فن برقی جایگزین شده و به همین جهت صدای خالص پیشرانه به خوبی شنیده میشود. میل لنگ و میل سوپاپ از طریق زنجیر تایم بهم مرتبط شده اند و شاید همین نکته دلیل خوبی برای دوام بالای فنی پیشرانهای با شد که با نسبت تراکم ۹٫۴ به یک، به خوبی با بنزین فعلی کشورمان سازگاری دارد.
کلاچ نرم و سبک است و تعویض دنده به آسانی صورت میگیرد، اما صندلیهای عقب بر خلاف صندلیهای جلو چندان برای سرنشینان راحت نیستند. هرچه باشد سلیکا یک کوپه ۲+۲ است که در واقع برای دو سرنشین بزرگسال و دو کودک طراحی شده است.
پیشرانه ۱٫۶ لیتری که با کارینا مشترک است قابلیتهای خوبی را از خود به نمایش میگذارد و در روزگار جوانی، با شتاب صفر تا صدی در حدود ۱۱٫۷ ثانیه در میان خودروهای نسبتا سریع جای میگرفته است، البته پیشرانه بیشتر از اینها قابلیت دارد و این نکته از شتاب ۹٫۵ ثانیهای مدلهای ۱٫۶ لیتری GT مشخص میشود.
جالب آنکه محدوده دور غیر مجاز موتور با دو رنگ زرد و قرمز مشخص شده که به ترتیب از ۶۵۰۰ و ۷۰۰۰ دور بر دقیقه آغاز میشوند. فنربندی علیرغم ارتفاع کم خودرو میتواند به خوبی ضربات را جذب کند اما در هنگار پیچیدن آنچنان که انتظار میروند با ثبات به نظر نمیرسد.
ترمزها نیز میتوانستند از این بهتر باشند، اما با صرف نظر از این دو مورد، میتوان سلیکا را کلاسیکی اقتصادی، لذت بخش و جذاب دانست که اگر با مشکل کمبود قطعات یدکی بدنه مواجه نبود، می توانست به یکی از بهترین انتخابها برای قشر جوان و عاشق هیجان مبدل شود.
منبع: رگلاژ