کد خبر : 42138

نگاهی به تاریخچه خودروهای عضلانی

نگاهی به تاریخچه خودروهای عضلانی

شکی نیست که یکی از جذاب ترین کلاس های خودرویی جهان عضلانی ها هستند. اگر دوست دارید بدانید که عضلانی ها از چه زمان و چه طور به وجود آمدند پس این مطلب را از دست ندهید.

به گزارش خودروتک به نقل از جی اس ام ، در بین سال‌های 1950 به بعد و بعد از پایان جنگ جهانی دوم و کاهش اثرات منفی آن بر روی اقتصاد و صنایع در کل جهان رفته‌رفته شرکت‌های بزرگ وارد مسیر تولید شدند و توانستند آرام به ‌روزهای سابق خود برگردند؛ اما دراین‌ بین یک کشور از سایر کشورها از موقعیت و شرایط بهتری بعد از جنگ جهانی دوم بهره می‌ برد وآن کشور ایالات‌متحده امریکا بود.

شاید بزرگ ‌ترین دلیلی که آمریکا در زمان جنگ جهانی دوم و بعد از آن ضربه شدیدی نخورد به دوری این کشور از محل اصلی نبرد یعنی اروپا برگردد. تا پیش از جنگ جهانی دوم اروپا در تمامی سطوح از ایالات ‌متحده بالاتر بود. یکی از قسمت‌هایی که اروپا در آن پیشگام بود یا بهتربگوییم حکم ران بود صنعت خودروسازی بود. متأسفانه با شروع جنگ جهانی دوم بسیاری از زیرساخت‌های صنعتی اروپا از بین رفت و ازاین ‌رو آمریکا توانست به‌ راحتی تبدیل به یک غول صنعتی تمام عیار شود. در بحث خودروسازی ایالات متحده با دانشی که از اروپا داشت و همچنین با سیاست استفاده از نوابغ و مهندسان حرفه‌ای دیگر کشورها توانست در بین سال‌ها 1950 تا 1975 صنعت خودروسازی جهان را قبضه نماید. همان‌طور که گفته شد آمریکایی‌ها در ابتدای سال 1950 توانسته بودند درزمینهٔ تولید خودروهای کلاسیک یک ‌تنه تمام حریفان را از میدان به درکنند.

غرور در صنعت خودروسازی آمریکا به حدی رسیده بود که آمریکایی‌ها برای نشان دادن توان و همچنین قدرت بالایشان در این صنعت دست به تولید خودروهای جدید زدند. آمریکایی‌ها کلاس خودرویی را تأسیس کردند که نشان‌دهنده فرهنگ آمریکایی بود. ازاین ‌رو در سال 1950 اولین خودرو عضلانی تاریخ متولد شد. نام این خودرو Oldsmobile Rocket 88 بود. همان‌طور که مشخص است اولین عضلانی تاریخ نه محصول فورد است و نه شورلت بلکه محصول کمپانی قدیمی و خوش ‌نام Oldsmobile بود. این کمپانی زیر مجموعه شرکت جنرال موتورز آمریکا بود. البته این کمپانی دیگر این روزها در قید حیات نیست و توسط جنرال موتورز به هزاران قسمت تقسیم شد. البته این خودرو آن‌چنان ‌که باید معنی عضلانی نمی‌داد تا اینکه پای خودرو Chrysler C-300 در سال 1955 به جاده‌های آمریکا باز شد.

این خودرو محصول سلطان بلامنازع آن روزهای بازار آمریکا یعنی کرایسلر بود. کرایسلر که در آن سال‌ها ثروتمند ترین خودروساز جهان محسوب می‌شد دوست داشت که از بازار تازه ایجادشده سهم هنگفتی داشته باشد ازاین ‌رو این خودرو را با شعار قوی‌ترین خودرو آمریکایی جهان روانه بازارها کرد. شاید باید این خودرو را اولین تجربه جدی صنعت خودروسازی در راستای تولید خودرو عضلانی در آمریکا نامید؛ اما در مدت سال‌های 55 تا 62 تعداد کمی از خودروهای عضلانی در آمریکا ساخته شدند تا اینکه سرانجام در سال 1962 دوج تصمیمی گرفت تا معنی اصلی عضلانی را به همگان نشان دهد.

oldsmobile

 

1962 Dodge Dart

 

در اویل سال 62 در کارخانه دوج دستورالعملی مبنی بر حضور همه‌جانبه این شرکت در بازار خودروهای عضلانی صادر گردید. بعد از صدور این دستور مهندسان شرکت دوج همه به ‌صف شدند و یک کار شبانه ‌روزی و پرمشقت را بر روی ساخت یک خودرو عضلانی آغاز کردند. قرار این شده بود که ظاهر این خودرو با تمام عضلانی‌های دیگر فرق کند و در بحث قدرت هم خودرویی روی زمین نباشد که بتواند حریفش شود. طبق اسناد، دوج نیمی از بودجه سالانه خود را صرف این پروژه کرد؛ اما نتیجه کار در سال 1962 همگان را شوکه کرد. اولین نکته‌ای که ازقضا یکی از اهداف دوج هم بود همه را به خود جذب می‌کرد. ظاهر این خودرو همان چیزی بود که دوج می‌خواست. این خودرو در ظاهر با تمام عضلانی‌های دیگر فرق داشت و به‌جای اینکه از یک طراحی توپر استفاده کند به دنبال یک طراحی کشیده و سبک‌تر رفته بود. ظاهر این خودرو حرف نداشت و هزاران نفر را مجذوب خود می‌کرد. دوج در قسمت پیشرانه هم سنگ تمام گذاشته بود و از یک موتور v8 ساخت کرایسلر استفاده کرده بود. گفتنی است که کرایسلر در آن روزها بزرگ ‌ترین تأمین‌کننده پیشرانه برای شرکت‌های دیگر نیز محسوب می‌شد. البته موتور ساخته‌ شده توسط کرایسلر به‌ طور اختصاصی برای این خودرو توسعه داده ‌شده بود. این پیشرانه عظیم و الجثه می‌توانست قدرت خارق‌العاده 413 اسب بخاری تولید کند. البته دوج هم برای به رخ کشیدن سرعت خودرو فوق ‌العاده، نامش را dart به معنی به ‌سرعت حرکت کردن گذاشت. شکی نیست که از این خودرو به عنوان آغازگر عصر جدیدی برای خودروهای عضلانی در تاریخ یاد می‌شود.

 

Pontiac Tempest GTO

 

 

اجازه دهید تا ابتدا داستان زندگی این برند دوست ‌داشتنی را برایتان تعریف کنم. در سال 1926 شرکت جنرال موتور آمریکا شرکت زیرمجموعه ای به نام اوکلند موتور در اختیار داشت. اوکلند در آن زمان به تولید خودروهای سنگین‌ وزن و قدرتمند آمریکایی مشغول بود؛ اما در همان سال جنرال موتور تصمیم گرفت در جهت توسعه بازارهای خود از اوکلند درزمینهٔ تولید خودروهای خانوادگی بهره ببرد. به همین جهت به این شرکت دستور داد تا یک شرکت برای تولید خودروهای سنگین و قدرتمند خود تأسیس کند وخودش نیز وارد بازار خودروهای خانوادگی شود. اوکلند که دوست نداشت منابعش را صرف تأسیس یک برند نوپا کند به فکر خرید یک برند با تجربه و البته ارزان قیمت افتاد. یکی از گزینه‌های اوکلند شرکت خودروسازی پونتیاک بود. این شرکت در سال 1899 باهدف تولید فنر و واگن‌های باری تأسیس شد. این شرکت در طی 6 سال به‌ شدت رشد کرد و ازاین ‌رو برند رپید موتور تصمیم به خرید این شرکت گرفت و ازاین ‌رو این شرکت را در جهت تولید کامیون‌های سبک در سال 1905 خریداری نمود. این شرکت به سیر پیشرفت‌های خود ادامه داد و توانست در سال 1907 به یک شرکت مستقل خودروسازی تبدیل شود؛ اما برگردیم سر تصمیم شرکت اوکلند. اوکلند، پونتیاک را در سال 1926 خرید اما پونتیاک تا سال 1933 آن ‌قدر رشد کرد که توسط جنرال موتور به‌عنوان جانشین اوکلند موتور انتخاب شد؛ اما برگردیم به خودرو این شرکت. پونتیاک با این خودرو فصل جدیدی از خودروهای عضلانی را در سال 1964 آغاز کرد. مهم ‌ترین و انقلابی‌ ترین قسمت این خودرو به بهره‌ گیری آن از یک موتور 5.4 لیتری برمی‌گشت. این موتور در آن زمان جزو پربازده ‌ترین موتورهای خودرویی محسوب می‌شد. پونتیاک از این موتور 330 اسب بخار توان استخراج می‌کرد؛ اما نکته مهم دیگر در مورد این خودرو ظاهر آن بود. این خودرو در مرز خودورهای لوکس آمریکایی و البته خودروهای عضلانی قرار داشت و می‌توانست خود را به‌عنوان یک دورگه معرفی نماید؛ اما صبر کنید تا قصه این برند را به اتمام برسانیم. متأسفانه برند پونتیاک در سال 2010 به علت شرایط وخیم مالی جنرال موتور به خاطر بحران مالی بزرگ 2008 و البته ورشکستگی‌اش از هم پاشید و کارگران این شرکت در دیگر زیرمجموعه‌های جنرال موتور به کار گرفته شدند.

 

Ford Mustang

 

 

ازاینجا به بعد باید بگوییم که افسانه‌ها آغاز می‌شوند. در سال 1964 بالاخره اصلی‌ترین بازیکن این بازی بزرگ که البته تا به الآن هم در این بازی مشغول جنگیدن با رقبا است از راه رسید. بسیاری از کارشناسان خودرویی فورد را به عنوان یک خودروساز مکار و حیله‌گر می‌شناسند. بسیاری از آن‌ها بر این باورند که فورد پیش ‌از این‌ها می‌توانست وارد این رقابت شود ولی ترجیح داد تا بیرون گود بنشیند تا محبوبیت این خودروها روز به‌ روز بیشتر شوند و تازه از روی نواقص و ویژگی دیگر خودروهای عضلانی یاد بگیرد تا بتواند یک خودرو کامل ‌تر نسبت به آن‌ها تولید نماید. اولین خودرو فورد یک ویژگی فوق‌العاده نسبت به عضلانی‌های دیگر داشت. این ویژگی این بود که این خودرو جای پارک دو خودرو را اشغال نمی‌کرد یا به بیان ساده ‌تر به‌ هیچ‌ عنوان خودرو غول‌ پیکری محسوب نمی‌شد. بدون شک ماستانگ را باید آغازگر سبک طراحی کامپکت در خودروهای عضلانی نامید. این خودرو در قسمت طراحی یک سر و گردن از تمامی عضلانی‌های دیگر بالاتر بود. البته پیشرانه این خودرو به‌اندازه دیگر رقبا پرحجم و پرتوان نبود. درزمانی که پونتیاک و دوج از پیشرانه‌ های 5.5 و 6  لیتری استفاده می‌کردند فورد ترجیح می‌داد از یک پیشرانه 4.3 لیتری استفاده کند. البته وجه تمایز ماستانگ با خودروهای هم‌عصر و البته قبل از خود این بود که هم چنان نام ماستانگ را در سال 2020 می‌شنویم اما در مورد بقیه این‌طور نیست.

 

Dodge Charger

 

 

تا قبل از اینکه نام چلنجر تداعی‌کننده عضلانی‌های دوج شود نام چارجر این کار را می‌کرد. واقعیت هم این است که چلنجر در برابر چارجر با سابقه شبیه یک کلاس اولی است. در سال 1968 زمانی که دوج موفقیت‌های بی‌نظیر ماستانگ را می‌دید یک سؤال بزرگ برایش پیش آمد وآن سؤال این بود که ماستانگ چه چیزی ندارد که خودروهای ما ندارد. البته پاسخ دادن به این سؤال خیلی وقت‌گیر نبود. دوج از همان سال‌های 1950 که وارد بازار عضلانی‌ها شده بود تا سال 1968 تغییر آن‌چنانی روی عضلانی‌های خود اعمال نمی‌کرد؛ اما با ورود نسل جدید عضلانی‌های خوش‌چهره‌ تر و البته جوان‌ تر چون ماستانگ اوضاع برای دوج و عضلانی‌هایش روزبه‌ روز بدتر می‌شد. از این ‌رو دوج تصمیم گرفت تا این اوضاع را سروسامانی دهد پس مهندسین خود را فراخواند تا یک خودرو عضلانی جدید تولید کنند. حاصل کار شبانه‌ روزی مهندسان دوج با معرفی چارجر افسانه‌ای به همگان معرفی شد. این خودرو توانست تا سالیان سال با ماستانگ رقابت نفس ‌گیری داشته باشد. چارجر از پلتفرم‌های قدیمی خلاص شده بود و روی یک پلتفرم کاملاً جدید ساخته‌ شده بود. ظاهر این خودرو نشانی از رحم و مهربانی نداشت وآمده بود تا رقیبان را یکی پس از دیگری از گود خارج کند. این خودرو آن ‌قدر قوی و توانمند بود که در مسابقات ناسکار فصل تابستان شرکت کرد. دوج برای اینکه در رقابت با ماستانگ کم نیاورد از یک پیشرانه غول ‌پیکر HEMI7.2 لیتری 8 سیلندردر این خودرو استفاده کرده است. دوج در ابتدا گفته بود که تنها قرار است 35 هزار مدل از این خودرو را بسازد ولی آن ‌قدر استقبال از این خودرو زیاد بود که در سال نخست عرضه توانست 96 هزار مدل از آن را بفروشد.

 

Pontiac Firebird

 

 

بازهم پونتیاک. در اویل سال‌های 1970 رقابت در بین عضلانی ها به اوج خود رسیده بود البته که دامنه‌ی حرارت این نبرد تا سال‌های 1985 نیز ادامه داشت ولی اوج این نبرد به همین اوایل سال‌های 1970 بازمی‌گردد. پونتیاک در این رقابت سرسختانه در کنار دوج و فورد جزو بازیگران قدیمی این نبرد شناخته می شدند و در مقابل تازه ‌واردهایی چون شورلت می‌ایستادند. نقشه پونتیاک برای این نبر ها با معرفی این مدل بسیار خاص مشخص‌شده بود. البته در آن سال‌ها خودروهای عضلانی در بین باندهای خلاف‌کاری از محبوبیت عجیبی برخورد دار بود. یکی از آن مدل‌هایی که بیشتر برای مردم یادآور هیپی‌ها و آدم‌های شرور خودرو پرنده آتشین پونتیاک بود. این خودرو از تمام المان های جذابیت بهره می‌برد. فقط کافی است به نقوش روی کاپوت یا حتی طراحی رینگ‌هایش نگاهی بیندازید. واقعت این بود که در آن سال‌ها به ‌جای تمرکز بر روی قدرت این خودروها بیشتر تمرکز خودروسازها بر روی ظاهر متمرکزشده بود. نمونه بارز این طرز تفکر همین مدل عضلانی پونتیاک است. متأسفانه باید این را عنوان کنیم که از سال 1970 تا به 2000 تغییر آن ‌چنانی در صنعت عضلانی‌ها رخ نداد.

 

Dodge Challenger

 

 

اگر یادتان باشد گفتیم که تا اوایل سال 2000 بازار عضلانی‌ها تغییرات زیادی به خود ندید تا اینکه در آن سال‌ها دوج حرکت جدیدی را آغاز کرد. درواقع دوج با این حرکت نام خود را به‌ عنوان تنها عضلانی ساز تاریخ صنعت خودروسازی جهان به تثبیت رساند. این شرکت مطالعه و تحقیقاتی را درباره توسعه یک پلتفرم جدید را آغاز کرد. در آن زمان‌ها دوج تنها چارجر را به‌ عنوان عضلانی داشت. اوضاع در فورد و شورلت هم به همین ترتیب بود و هرکدام از این خودروسازها تنها یک مدل عضلانی داشتند؛ اما دوج این قاعده را بر هم زد و با معرفی چلنجر مفهوم جدیدی از عضلات یک خودرو را به همگان معرفی کرد. خودرو جدید دوج نه ‌تنها ازلحاظ ظاهر یک عضلانی تمام‌عیار بود بلکه ازلحاظ قدرت نیز تمام حریفانش را پشت سر می‌گذاشت. بدون شک چلنجر را در حال حاضر باید به‌عنوان بهترین عضلانی این روزها بنامیم. شاید خیلی‌ها بگویند مگر با وجود ماستانگ این حرف شدنی است. در واقعیت باید بگوییم که چلنجر تنها عضلانی تازه ساخته ‌شده هزاره جدید است و ازلحاظ فنی و قوای محرکه یک نمونه بی ‌نظیر به‌حساب می آید. این خودرو از طیف عظیمی از پیشرانه‌ها استفاده می‌کند که قدرتمند ترین آن‌ها یک پیشرانه 8 سیلندر سوپرشارژ HELLCAT است که با جادو خاص همکار همیشگی دو یعنی SRT می‌تواند به توان بی‌نظیر 800 اسب بخار برسد.

 

2021 Ford Mustang Mach-E

 

 

اما آخرین ‌مدل نگران‌ کننده‌ ترین مدل این لیست نیزهست. باورش سخت است که بگوییم کسی دست به تولید یک عضلانی به فرم برقی زده است؛ اما باید این حقیقت تلخ را بپذیریم تازه از همه بدتر این است که این کار توسط یکی از باسابقه‌های این کلاس خودرویی یعنی فورد انجام‌ گرفته است. آن‌طور که از شواهد پیداست داریم به ‌سرعت به پایان قصه عضلانی‌ها که از سال 1950 شروع شده بود نزدیک می‌شویم. البته این داستان 70 ساله به‌جای اینکه به‌ صورت یک افسانه تمام شود به بدترین شکل و به‌ صورت یک کابوس در حال اتمام است. شاید اعتراض شدید هواداران ماستانگ به فورد بر حق بوده. تولید ماستانگ برقی یک توهین تمام‌عیار به عضلانی باسابقه محسوب می‌شود. مثل ‌اینکه یک مرد جنگی تمام‌عیار را خلع سلاح کنید و ببریدش در یک مهد کودک و بگویید که با بچه‌ها سرگرم باش. هر چه قدر هم که ماستانگ برقی فورد سریع باشد بازهم به لذت یک ‌لحظه سواری با مدل بنزینی پرسروصدا نمی ‌رسد.

اما در پایان باید بگوییم که عضلانی‌ها خودروهایی بی‌نظیر و صدالبته جذاب هستند. آن ظاهرهای خشن و موتورهای نیرومند و البته صداهای ترسناکشان. تمام این‌ها عواملی هستند که ما را عاشق این خودروها می‌کنند. البته متأسفانه چند وقتی است که بحث شرایط آلودگی این خودروها مطرح‌ شده است. گروه‌های دوست دار محیط ‌زیست فشار بی‌ سابقه‌ای به شرکت‌های سازنده این خودروها می‌آورند تا تولید این خودروها را متوقف کنند. شاید در اول به نظر می‌ رسید که این فشارها راه به‌جایی نبرند ولی در کمال تعجب و با معرفی ماستانگ برقی توسط فورد باید به این حقیقت اعتراف کنیم که به‌ زودی باید از این خودروهای دوست ‌داشتنی خداحافظی کنیم. شاید روزی برسد که از این خودروها جز چند عکس برای لذت بردن نداشته باشیم.

 

 

ارسال نظر
نظرات کاربران
بیشتر
دیگر رسانه ها