جدال هیوندای سانتافه، نیسان مورانو و فورد اج
یک جمله معروف هست که میگوید؛ اگر در ظاهر خودتان احساس خوب و با نشاطی دارید، پس در باطن تان هم احساس خوبی دارید. در این مسئله شکی وجود ندارد. چنین افرادی همیشه به دنبال وسیله نقلیهای هستند که حتی باعث بهبود ظاهرشان شود و احساسی روانی بهتری را به آنها هدیه دهد، اما در این آشفته بازار و کلاسهای متعدد خودروها، کار حتی برای افراد متخصص این زمینه هم سخت شده است.
به گزارش خودروتک، برای مثال پونیتاک آزتاک حاضر در سریال برکینگ بد را یادتان هست؟ این کراساوور از تبار شهر مونتانا با فضای بزرگ،وسیله نقلیه چندان بدی هم نیست، اما با طراحی در حد فاجعه اش در اعماق تاریخ خودروسازی جای گرفت و هیچ کس حتی لحظهای به آن فکر نمیکند. چه برسد که کسی بخواهد روزی سوار آن شود.
دنیای کراس اوورها
حال اینجا سه CUV یا کراساوور سایز متوسط داریم که سازندگانشان آنها را خوشتیپترینهای بازار نامیدهاند،اما میخواهیم ببینم در پس از چهره بزک شده و نسبتا جالب چه چیزهایی در آستین دارند.
هر سه این کراساوورها همانند پونتیاک آزتک هستند. اصل پلت فرم شان محور متحرک جلو است. اما همگی به گزینه محبوب امروز خریداران، یعنی سیستم چهارچرخ متحرک مجهز شده اند. بدون ردیف سوم سرنشینان، فضای متوسط برای قرار دادن وسایل در صندوق نسبت به نمونههای سایز بزرگ و همچنین توهم این که شما سوار بر یک وسیله اسپرت یا ورزشی هستید را هم برای رانندگان خود به ارمغان میآورند.
اسپرتها
هر سه اینها با نام اسپرت مزین شده اند. البته برای مثال در سانتافه به دلیل به کار بردن کلمه اسپرت در نام آن، یک تعلیق و فرمان برقی متفاوت نسبت به نسخه معمولی وجود دارد.
فورد محصولی که از میشیگان آمده از یک موتور خرس مانند و قدرتمند بهره میبرد. نیسان مورانو پلاتینیوم هم نه از سرزمین آفتاب تابان بلکه از حوالی رود همیشه خروشان میسی سی پی آمده و آخرین تفسیر نیسان از یک کراساوور سایز متوسط است.
صحبت از سبک و استایل شد. آیا رینگهای ۱۹ یا ۲۰ اینچی بر زیر یک کراساوور مشاهده کرده اید؟! مثلا در محصولی همچون رنو کپچر ما رینگهای ۱۶ اینچی داریم. اما در اینجا رینگها بسیار بزرگ تر از این حرفها هستند. بدون هیچ گونه حرف اضافی به سراغ رده بندی و شرح این سه کراس اوور رقیب میرویم. در ادامه با ما همراه باشید.
رده سوم: Ford Edge Sport AWD
مهمان خوانده!
فورد ادج از سال ۲۰۰۷ به بعد مهمان ما شده است. اما برخلاف مورانو به جای حرکت رو به جلو پس رفت داشته است. ادج با موتورهای مختلفی در بازار حضور دارد، اما ما نسخه جدید و به روز شده ۲٫۷ لیتری V-6 اکوبوست آن را برگزیدیم و بر خلاف انتظارمان، عملکرد آن در مسیر مستقیم مثال زدنی است، چرا که یکی از بهترین موتورهای تاریخ آمریکا را در سینه خود دارد. قدرت آن ۳۲۵ اسب بخار است و با وزنی در حدود ۱۹۹۸ کیلوگرم برای رسیدن به سرعت ۹۶ کیلومتر بر ساعت به زمان ۵٫۷ ثانیه نیاز دارد.
در عین حال این خودرو دو تنی مصرف سوخت نسبتا عالی را هم عرضه میکند ۱۲٫۷/۹٫۷/۱۱٫۳۶ اعداد واقعی مصرف سوخت نسبت لیتر به هر صد کیلومترهستند. به ترتیب در شهر، بزرگراهها و مصرف ترکیبی.
سیستم تعلیق
سیستم تعلیق این خودرو نسبت به نسخه معمولی در حدود ۱۰ درصد سفت تر شده است. آنتی رول بار آن هم در حدود ۱۵ درصد ضخیم تر است و حتی تنظیمات کمک فنر هم به نظر میرسد که سفت از دو رقیب دیگر باشد. پس با این حساب انتظار خودرویی خشک با هندلینگ بالا را داریم اما خوشبختانه فورد در این زمینه زیاده روی نکرده است و سیستم تعلیق در جاده به نرمی کار میکنند.
هرچند که در جادههای سنگ ریز شده تکانها شدید است.درحال صحبت در مورد موتور آن بودیم، صدای موتور گوش نواز است به خصوص برای علاقه مندان آن. اما شاید برای عموم مردم جالب نباشد. اکثر پاسخهای فورد، ما را به یاد پورشه ماکان s میاندازد. فقط به این دلیل نیست که مسیر ۸ شکل را در ۲۶٫۲ ثانیه طی میکند. با دارا بودن متوسط شتاب جانبی ۰٫۸۷ رقم بهتری نسبت به پورشه را ثبت میکند. پس میتواند همانند یک محصول آلمانی باشد.
کمی گول زننده
قیمت ۴۴٫۸۶۰ دلاری آن شاید کمی گول زننده باشد. سریع است و سرگرم کننده ظاهر میشود. بعضیها سرعت و سرگرمی آن را بیش از حد میدانند و حس کوپه مانند آن باعث این قضیه است. در آن سمت قضیه، از ساده ترین تعریفهای یک وسیله نقلیه اینچنینی باز میماند،چرم جیر به کار رفته در صندلیها، به جای حمایت کمرتان فشار عجیبی به آن وارد میکند. حتی با وجود قابلیت تنظیم برقی این بخش از صندلی هم این مشکل حل نمیشود.
شیفتر دنده بیش از حد شیک و با ادا طراحی شده است. همانند مدلی که در فورد F-150 وجود دارد. استفاده از آن سخت است. بعضی اوقات حرکت شیفتر بین حالت D و S به سختی صورت میپذیرد. فرمان در بعضی اوقات احساس سنگینی طبیعی به شما نمیدهد و این میتواند حتی خطرناک باشد.
انتخاب طرح
اگرچه انتخاب طرح و مواد اولیه استفاده شده در داخل اتاق، همه گی درجه یک هستند. اما دکمهها بسیار کوچک کار شده اند. دیدن آنها سخت است. چه برسد به آن که بخواهییم از آنها استفاده کنیم. سرعت پاسخگویی دستورات صفحه نمایش مرکزی هم بهصورت قابل ملاحظهای از نیسان و هیوندای کُند تر صورت میپذیرد و حتی طراحی نرم افزاری کامپیوتر آن هم مثل یک کابوس است.در واقع فورد ادج به اندازه فیستا رابط کاربری عامه پسندی ندارد.
در آخر ما عاشق فضای جادار و بزرگ آن شدیم. سیستم تعلیق و موتور V-6 آن بسیار درجه یک و خیره کننده عمل میکند. این بهترین مدل ادج است که تا به حال ساخته شده است،اما اگر خودرو با بستهبندیهای بدون حاشیه و امکانات عجیب و غریب بدرد نخور و قیمت کمتر عرضه شود، آن را بیشتر هم دوست خواهیم داشت.
رده دوم: Hyundai Santa Fe Sport 2.0T Ultimate AWD
برخورد اول
اولین برخورد ما با نسل جدید سانتافه به سال ۲۰۱۳ بر میگردد. در آن زمان سانتافه را خودرویی یافتیم که کنترل کردن بدنه آن بسیار سخت و درهم برهم بود، همینطور سیستم فرمان بی تفاوت و بدون هیچ گونه پاسخگویی درست به راننده. مدل ۲۰۱۵ از یک فرمان برقی مجهز به پردازنده ۳۲ بیتی بهره میبرد و نتایج واضح تری از شرایط جاده را به راننده اعلام میکند. سفت تر شدن بوشینگهای جلو و عقب خودرو و همچنین تغییر و اصلاح در زوایای تعلیق از دیگر تغییرات آن هستند.
نتیجه تغییرات
آیا این تغییرات نتیجهای هم به همراه داشته است؟ جواب کوتاه این است که نسبت به سابق بسیار بهتر شده است. اما انتظار این را نداشته باشید که با یک محصول دگرگون شده و بهترین کراس اوور بازار طرف باشید. بیشتر تغییرات بر روی اصلاح رابطه راننده با خودرو بوده است و عملکرد آن در نتایج عددی و…چندان پیشرفتی نداشته.
به گونهای که مسیر ۸ شکل را دقیقا هم زمان با مدل سال ۲۰۱۳ طی میکند. در ۲۷٫۷ ثانیه. میانگین میزان شتاب جانبی قابل تحمل در این رده ۰٫۸ g است. برای توقف کامل خودرو از سرعت ۹۶ کیلومتر بر ساعت به صفر به ۳۷ متر فضا در نسل قبلی نیاز داشته اید.. سانتافه جدید قادر به تحمل ۰٫۷۸ g شتاب جانبی است و به ۳۷٫۷ متر فضا نیاز دارد.
حس فرمان
حس فرمان و رانندگی با آن بیشتر به این سمت میرود که شما درگیر آن خواهید شد. نه این که بهصورت عمیق وارد معقوله رانندگی با آن بشوید. موتور ۲ لیتری ۴ سیلندر خطی توربوشارژ شده به قدرت ۲۶۵ اسب بخار، شاید احساس چندان خوشایندی را به راننده منتقل نکند.در واقع به نظر میرسد که این موتور برای حرکتهای انفجاری و ضربهای طراحی شده است.
اما پیام رانندگی با آن واضح و مشخص است: نباید انتظار هندلینگ و دینامیک در حد خودروهای ۵ ستاره بازار را از آن داشت. به طور قطع هیوندایی توان رقابت در این زمینهها را با پرچمداران طولانی مدت این بخش را ندارد.
این که با یک محصول درجه یک از لحاظ رانندگی نیستیم. شاید کمی افسرده کننده به نظر برسد. اما قیمت پایین تر آن معادلات را برهم میزند. با قیمت ۳۸٫۳۷۰ دلار، سانتافه در حدود ۵٫۵۸۵ دلار از مورانو ارزان تر و در حدود ۶٫۴۹۰ دلار از فورد قیمت کمتری دارد و در عین حال از اکثر تکنولوژیهای روز بهره میبرد.
مقرون به صرفه
برای خریدارانی که کمتر از ۴۰ هزار دلار پول دارند. مقدار بسیار زیادی فضا و امکانات آن به همراه موقعیت مناسب صندلی در یک کراساوور SUV مانند، جز مهم ترین نکات سانتافه است.
قیمت کمتر سانتافه کاملا قابل درک است. شاید با یک محصول حوصله سر بر طرف باشیم،اما هیچ چیز در حین رانندگی با آن در شرایط عادی برای یک فرد عادی مشکل ساز نمیشود.
عملکرد ضعیف در شتاب گیری صفرتا ۹۶ کیلومتر بر ساعت که به ۹٫۳ ثانیه زمان نیاز دارد با مقایسه دو رقیب کاملا مشهو و هویدا است،اما واقعا نباید عملکرد اسپرتی را از یک کراساوور روزمره که به غلط توسط سازنده اش، نام اسپرت را به دوش میکشد انتظار داشت. اعداد واقعی مصرف سوخت آن در شهر، بزرگراه و مصرف ترکیبی به ترتیب ۱۱٫۹/۸٫۸/۱۰٫۵ است. بنابراین از نظر مصرف سوخت اقتصادی،سانتافه در پشت سر مورانو با موتور V-6 قرار میگیرد.
پکیج کامل
پکیج کامل کننده سانتافه، ۴٫۳۵۰ دلار قیمت خورده است و سیستم سرمایش صندلیهای جلو و گرم کن صندلیهای عقب، سنسور پارک، مموری درایو، و صفحه نمایش ۸ اینچی لمسی را شامل میشود. صندلیها راحت هستند حتی اگر نحوه قرار گیری آنها چندان جالب نباشد. کنترل کننده جعبه دنده هم ساده و دوست داشتنی طراحی شده است و سرنشینان از فضای پای مناسبی برخوردار میشوند. دید رو به جلو به طور کلی خوب است. داخل کابین هم آرام و بدون صدا است. در زمان تخته کردن دریچه گاز صدای کمتری نسبت به هر دو رقیب وارد اتاق میشود.
خرید سانتافه یک تصمیم عقلی و منطقی است، نه یک تصمیم دلی. با دارا بودن مدت زمان وارانتی بیشتر و قیمت کمتر، شما پاداش خود را برای خرید آن دریافت خواهید کرد.
رده اول: Nissan Murano Platinum AWD
فاکتور مهم
مهم ترین فاکتور خریداران نیسان مورانو در نسلهای اول و نسل فعلی که سوم آن است. طراحی ظاهری خیره کننده آن است. نیسان میگوید: در نسل دوم ما بیشتر به عملکرد و دینامیک رانندگی توجه کردیم. حالا کیفیت بسیار بالا را به معجون خود افزوده ایم و نسل سوم را به بازار فرستادیم.
در مجموع باید نیسان مورانور را یک محصول لذت بخش،با رانندگی نرم، بسیار کم سر و صدا، و در مجموع یک محصول ارزنده توصیف کرد. وسیله نقلیهای که با مخلوطی از قابلیتها عرضه شده است و از سال ۲۰۰۳ که در بازار حضور دارد،تجربه گران بهایی را نصیب مهندسان نیسان کرده است. نسل سوم مورانو بدین ترتیب هم توانایی ارضا کردن خریدارانی که به دنبال سواری نرم بوده اند را دارد و هم هندلینگ استثنایی را حداقل برای یک محصول کراساوور به خواستاران لذت رانندگی هدیه میدهد.
تکانهای اساسی
بادی رول کمی در مورانو احساس میشود، اما به قدری نیست که راننده و سرنشینان را دچار تکانهای اساسی کند. حتی در حین ورود و خروج از پیچهای با سرعت بالا هم مشکلی دیده نمیشود. با وجود این که در تست مسیر ۸ای شکل، زمان ۲۷٫۸ ثانیه و میانگین ۰٫۶۴ g را ثبت کرد. و در واقع کند ترین زمان در بین دو رقیب دیگر است. پس از حضور در جادههای پر پیچ و خم و رانندگی تکنیکی، باید به مورانو لقب یکی از عجیب ترین خودروهای روزگار مدرن ما را داد. در واقع یکی از نویسندگان میگوید: از دینامیک پر حرارات و انفجاری آن متعجب شدم.
با توجه به این که در تست مسیر ۸ای شکل زمان قابل قبولی را ثبت نکرد. مورانو به راحتی به چپ و راست گوشههای پیچ پرتاب میشود و سیستم کنترل پایداری آن به شما اجازه میدهد که بدون مداخله آن عرض و طول پیچ را به راحتی رد کنید. در واقع نکته کلیدی کار در بالانس این اتومبیل است. در مسیر ۱٫۴ مایل، مورانو به کمک گیربکس CVT یا ضریب متغیر، و قدرت ۲۶۰ اسب بخاری استخراج شده از موتورV-6، در عرض ۷٫۴ ثانیه به سرعت ۹۶ کیلومتر بر ساعت میرسد.
در حدود ۰٫۴ ثانیه کندتر از مدل دیفرانسیال جلو، که به دلیل وزن بیشتر مدل دودیفرانسیال چنین زمانی ثبت شده است. در سرعتهای پایین همچون زمان پارک کردن، فرمان هیدولیک برقی آن به دلیل تاخیر در عملکرد، کمی سنگین به نظر میرسند. مورانو بهترین فضای داخلی ممکن را حداقل بین این ۳ رقیب عرضه میکند. سیستم نوگیشن یا رهیاب ماهوارهای آن، یکی از بهترین سیستمهای بازار است. با تشکر از صفحه نمایش لمسی حساس و با کیفیت، این امکان ممکن شده است. صندلیها بسیار راحت هستند. فضای جا پایی به وضوح از دو رقیب دیگر بیشتر است.
این خریداران باهوش
چه در جلو و چه در صندلیهای عقب. خریداران باهوش قطعا متوجه خواهند شد که فضای صندوق عقب جای بسیار راحت تری را برای وسیله و بارهایشان ارائه میکند. این مورد به همراه مدل پلاتینیوم بیشتر به چشم میآید.
مواد استفاده شده در کابین، دائما این حس را منتقل میکنند که تجربه کیفیت بالاتری نسبت به سایر خودروهای این کلاس دارند. دید رو به بیرون مورانو به دلیل ضخیم بودن ستون هایA و ستونهای کشیده D و C چندان جالب نیست. اما با عرضه کروز کنترل قابل تطبیقش، هشدار برخورد و ترمز خودکار و سقف پانوراما کمی این مشکلات مرتفع میشود.
میزان مصرف سوخت واقعی آن به شرح ریز است. ۱۱٫۵/۸٫۷/۱۰٫۳ به ترتیب در شهر/بزرگراه و مسیر ترکیبی. با چنین اعدادی مورانو چهارچرخ متحرک بهترین اعداد ثبت شده در میزان مصرف سوخت به نام خود ثبت میکند و در عین عملکرد خوب میتواند نظر افراد مقتصد و دوستدار محیط زیست را هم به خود جلب کند.
منبع: رگلاژ