کد خبر : 2902

خودروتک بررسی می‌کند؛

نگاهی به سیر تحول طراحی در صنعت خودرو

نگاهی به سیر تحول طراحی در صنعت خودرو

کسی نمی‌تواند تأثیر عمیق زبان طراحی خودرو را در میزان فروش و محبوبیت آنها نادیده بگیرد. خودروسازان سرشناس به لطف چهره‌سازی استادانه و گریم‌های دلفریب بخش از ذهن و قلب مشتریان خود را تحت تأثیر قرار می‌دهند. تا همین چند دهه پیش بخش طراحی خودرو قسمت کوچکی از یک کارخانه خودرو را به خود اختصاص می‌داد ولی اکنون طراحان را هم‌کلاس با مهندسان فنی قلمداد می‌کنند.

به گزارش خودروتک، در حقیقت چهره یک خودرو تمام آن چیزی است که به‌عنوان ویترین از آن یاد می‌شود. تاریخ بارها شاهد آن بوده که محصولاتی که از نظر فنی واقعاً حرفی برای گفتن نداشتند ولی به لطف یک زبان طراحی قابل‌قبول به فروشی خیره‌کننده دست پیدا کرده‌اند. از سویی دیگر مثال‌هایی موجود است از خودروهایی که از نظر مهندسی یک گام بالاتر از زمانه خود بودند ولی به دلیل چهره نه‌چندان مطلوبشان با اقبالی روبه‌رو نشدند. در حالی‌که این روزها طراحی خودرو به لطف هوش مصنوعی و گروهی عظیم از نوابغ گرافیک انجام می‌شود، این پروسه در روزهای اول زندگانی خود سختی‌های فراوانی را پشت سر گذاشته است. ایامی که هنوز فلسفه و سنت طراحی وارد ادبیات خودرویی نشده بود، بسیاری از پیشگامان صنعت خودروسازی توانستند تأثیر عمیقی بر این حوزه بگذارند. باید اعتراف کرد که عمر پدیده‌ای به اسم طراحی خودرو حداقل به‌اندازه خودِ خودرو بوده است.

از کجا شروع شد؟

به‌درستی نمی‌توان تاریخ دقیقی برای پیدایش اولین مفاهیم طراحی خودرو تعیین کرد. چراکه به بعد از اختراع چرخ و کاربردی شدن آن توسط بشر، نیازهای اولیه او از طریق شکل دادن به چیزهایی که روی آن قرار می‌داد، برآورده می‌شد. در ایام پادشاهی باستان، ارابه‌های طلایی برای سران و نظامیان سبک نوینی در طراحی وسایل نقلیه را پدید آوردند. تمدن روم و چین به‌شدت در این مقطع نقش‌آفرینی کرده بودند. با عامی‌تر شدن آنها و پذیرفته شدن از سوی مردم، کالسکه‌ها به وفور روانه بازار شدند. همان مکعب ساده سقف‌دار که درونش چند صندلی قرار می‌گرفت، سرآغاز طراحی‌های معنادار برای مصارف گوناگون بود.

ثروتمندان، اغنیا و اشراف‌زاده‌ها سراغ چوب‌های بلوط، چرم‌های دست‌دوز و پارچه‌های مخمل اولین ایده‌های لوکس‌گرایی را مطرح کرد. مردم عادی سراغ کابین‌های ساده با زوایایی 90 درجه می‌رفتند. اما بی‌تردید نقطه عطف طراحی اتومبیل در سال 1769 بود. همان سالی که نخستین وسیله نقلیه دنیا با موتور بخار تولید شد. البته که نمی‌توان آن ساختار عریان و ساده را یک طراحی نامید. در 1806 که نخستین خودرو با پیشرانه احتراق داخلی متولد، از مجسمه‌سازان و نقاشان برای ساخت یک اتاق روی چرخ‌های متحرک آن کمک گرفته شد. دورانه کودکی طراحی خودرو ناگهان در سال 1886 یعنی تولید نخستین اتومبیل به معنی واقعی از سوی کارل بنز، به بلوغ رسید. این خودروی سه چرخ بدون سقف، برای نخستین بار نقاشی‌های مکتوب روی کاغذ را تبدیل به یک ما به ازای خارجی کرد. چیزی که برای اولین‌بار در رسانه‌های آلمان از آن به اسم «کار دیزاین» نام برده می‌شد.

اپیدمی جهانی

آمریکایی‌ها خیلی دیر وارد بازی تولید و طراحی خودرو شدند. آن‌ها از 1893 اولین بروشورهایی که در آن شکل یک خودرو به‌عنوان یک جاذبه هنری مطرح شده بود را منتشر کردند. با شروع سال 1900 میلادی فرانسوی‌ها برای اولین‌بار تولید انبوه خودرو را استارت زدند. اما تولید اتومبیل به صورت تیراژ بالا نیازمند یک زیرساخت طراحی بود. و این چیزی نبود که هنرمندان فرانسوی نتوانند از پس آن بربیایند. نه فقط فرانسه بلکه تا سال 1903 خودروسازی به طرزی چشم‌گیر در غرب اروپا گسترش پیدا کرده بود.

طبق آمار تا آن زمان دقیقاً 30 هزار و 204 دستگاه خودرو تولید شده بود که به‌تنهایی 48.8 درصد کل تولیدات خودرو در دنیا را به خود اختصاص می‌دادند. در 1910 به‌دلیل ابداع فناوری‌های نوین در دنیای موتورهای درون‌سوز، اتومبیل دیگر یک وسیله خاص و پیچیده برای خواص نبود. از این رو شرکت‌ها می‌بایست برای رقابت با یکدیگر حرف تازه‌ای را بیان می‌کردند. از 1905 تا 1914 عصر طلایی طراحی خودرو در دوره «ادوارد هفتم» در انگلستان باب شد. تجمل‌گرایی از طریق طراحی‌های پر زرق و برق در این دوره به سایر دنیا سرایت پیدا کرد. آمریکایی‌ها در 1912 با استفاده از همین زبان و تزریق اندکی خلاقیت به آن خودروهای تجملی سایز بزرگی طراحی کردند که با استقبال عوام روبه‌رو شده بود.

و ناگهان فورد...

هرآنچه صنعت نوپای خودروسازی و مسائل مربوط به طراحی تا سال 1908 به دست آورده بودند را باید به کلی کنار گذاشت. هنری فورد اسطوره‌ای در این تاریخ با معرفی Model T سبک خیره‌کننده‌ای در بحث مونتاژ و خط تولید را پدید آورد. شخص فورد نظارت دقیقی بر طراحی محصولاتش داشت. با اینکه او به‌خوبی می‌توانست پول‌های کلانی را از طریق فروش مدل‌های لوکس به ثروتمندان به دست بیاورد، ولی با هوش خیره‌کننده‌اش کاری کرد که طراحی مدل‌های تولیدی‌اش باب میل اکثر جامعه باشد. کسی نمی‌دانست چرا مدل تی هم از دید متمولین جامعه با استقبال روبه‌رو می‌شد و هم از سوی قشر متوسط. این خودروی آمریکایی حداقل تا 2 دهه بعد شالوده طراحی اغلب خودروهای دنیا شده بود. مدل تی تا سال 1927 یکه‌تاز کلیه صنایع آمریکا شده بود.

عصر وینتِیج‌ها

هنوز عمر فورد Model T به پایان نرسیده بود که خودروهای مسابقه‌ای برای خود گرد و خاک به پا کردند. از 1919 نخستین جرقه‌های ساخت محصولاتی که تمرکز اصلی‌اشان چهره بود، دیده شد. ساخت 2 درب‌های بسیار کوچک یا 4 درب‌های بسیار کشیده، مدل‌های جوان‌پسند و نسخه‌های مخصوص ورود به پیست طی یک دوره 10 ساله آتش خفته خلاقیت خودروهای خاص را شعله‌ور کرد. در انگلستان آستین با مدل Seven خود سبک گلگیرهای برآمده را باب کرد. در ایتالیا لانچیا سقف‌های بریده شده در انتهای خودرو را مرسوم کرد. اما شاید مطرح‌ترین خودروی این دوره بوگاتی Type 35 بود که توسط فرانسوی‌ها با محوریت بحث آیرودینامیک تولید شده بود.

فورد بعد از مدل T در سال 1927 سراغ مدل A رفت ولی نتوانست سبک جدید در زبان طراحی‌اش ابداع کند و ناگهان از کوران رقابت عقب ماند. شور و هیجان خودروهای این دوران حتی به اتحاد جماهیر شوروی نیز رسید و کمپانی Gaz مدلی خاصی را در 1930 تولید که دیگر هرگز نتوانست آن‌طور ساختارشکنانه رفتار کند. همان سال در حالی که تصور می‌شد خودروسازان آمریکایی به کلی به خواب رفته‌اند، کادیلاک از یک محصول خیره‌کننده با موتور 16 سیلندر V شکل پرده‌برداری کرد که توانایی بی‌نظیرش در خلق مدل‌های بزرگ را نیز نشان می‌داد.

پیش از جنگ جهانی دوم

دهه 30 برای صنایع خودروسازی دنیا، دهه آزمون خطا به‌منظور پیدا کردن سلیقه مخاطبان جهانی برای فرمت طراحی خودرو بود. یک محافظه‌کاری توسعه‌یافته در تمام شرکت‌ها دیده می‌شود، هزینه‌های سنگین اسپرت‌سازی تنها از سوی کارخانه‌های بزرگ و برای بازارهای آکنده از پول متصور بود. سمت و سوی طراحی‌های خودرو در این ایام، ساخت خودروهایی بود که برای حمل و نقل یک یا دو نفر کفایت کند. سیتروئن فرانسه از جمله اولین شرکت‌هایی بود که توانست بخش مجزایی از کارخانه خود را به مهندسان طراحش اختصاص دهد. آن‌ها در 1934 خط رنگ منحصر به فردی را تولید کردند که فرایند رنگ‌آمیزی به روش فورد را به‌کلی دستخوش تغییر داده بود.

فرانسه که آن روزها یکی از ثروتمندترین کشورهای دنیا به حساب می‌آمد، مهد تولید مدل‌ها خاطره‌انگیز خودرو شده بود. به عنوان مثال در 1934 میلادی بوگاتی از مدل رؤیایی Type 57 خود پرده‌برداری که هنوز هم از نظر زبان گرافیکی یک نبوغ ناب تلقی می‌شود. در 1936 ام‌جی انگلستان نیم‌نگاهی به خودروهای مسافرتی با قابلیت‌های اسپرت انداخت. یک سال پیش از آغاز جنگ یعنی در 1938 در آلمان به دستور هیلتر خودرویی کوچک به اسم بیتل از سوی کمپانی فولکس‌واگن و به دستان دکتر فردیناند پورشه طراحی شد.

بعد از جنگ جهانی

سال 1945 میلادی وقتی آتش جنگ خاموش شد، تازه بحران اقتصادی خودش را نشان داد. کارخانه‌های خودروسازی که کشورهایشان در جنگ درگیر بودند، اغلب به محل ساخت تجهیزات نظامی و ارتشی مشغول شده بودند. اوضاع مالی تولیدکنندگان و مردم مصرف‌کننده به قدری وخیم بود که عملاً ساخت خودروهای اسپرت و جوان‌گرا دیوانگی به حساب می‌آمد. خودروسازی اروپا حداکثر استفاده را از این دوران ببرد و سبک نوین خودروهای کوچک خانوادگی را مطرح کردند. موریس ماینور زاده همین تفکر بود که البته حتی در دوره تبلور اقتصادی نیز هم‌چنان مشتریان خود را داشت. وقتی به دهه 50 می‌رسیم، صنعت خودروسازی آمریکا بازیگر اصلی شد و این نقش‌آفرینی خود را تا سه دهه بعدی نیز حفظ کرد. جنرال‌موتورز، کرایسلر و فورد مثلث اصلی خودروسازی در این کشور، پایه‌گذار سبک خاصی از خودروهای تنومند به اسم عضلانی‌ها شدند.

جالب توجه آن است که هیچ کشور دیگری نتوانست وارد دنیای خاصی که آمریکایی‌ها آن را خلق کرده بودند، وارد شود. شاید این صنعت تولیدکننده اصلی خودرو در دنیا آمریکایی‌ها بودند ولی الزاماً زیباترین خودروها را نمی‌ساختند. در 1955 میلادی سیتروئن فرانسه از یکی از خاص‌ترین خودروهای تمام تاریخ به اسم DS پرده‌برداری کرد. در 1961 یک اروپایی دیگر به اسم جگوار E-Type‌ از انگلستان باز هم خبرساز شد. دو سال بعد در آلمان پورشه از 911 پرده‌برداری کرد. اروپایی‌ها طی همین چند سال توانستند به رقبای آمریکایی خود راه و رسم اسپرت‌سازی را نشان دهند. پاسخ صنعت خودروسازی آمریکا به این هجمه تولید یک مدل زیبا به اسم فورد ماستنگ را در 1964 روانه بازار کردند.

دوران مدرن

از دهه 70 به بعد، با ظهور کلاس‌های جدید در صنعت خودروسازی، مفاهیم سنتی و کلیشه‌ای طراحی را دستخوش تغییر دادند. شاسی‌بلندها، واگن استیشن‌ها، پیکاپ‌ها و ام‌پی‌وی‌ها روال بصری محصولات اتومبیل‌سازان را منقلب کردند. حالا دیگر طراحی خودرو شامل یک دید کلی نسبت به بدنه نمی‌شد. از این زمان به بعد همه‌چیز می‌بایست با حساب و کتاب پیش می‌رفت. شکل ظاهری فقط منوط به گلگیرها و درب‌ها و انحنای سقف نمی‌شد. حالا حتی مه‌شکن نیز در جای خود تأثیر گذار بود. با افزایش نیاز بازار از یک سو و تأسیس کارخانه‌های جدید، رقابت در طراحی مفهوم دیگری به خود گرفت.

ارسال نظر
نظرات کاربران
بیشتر
دیگر رسانه ها